در این کتاب تلاش شده است تا روایتها بر اساس واقعیت و به طور مستندگونه انجام شود و تنها در مواردی جزئی برای پرداخت داستانی بیشتر از عناصر داستان استفاده شده است. ضمیمه این کتاب 15 عکس و نامه است که دوران کودکی، دوران آموزش نظامی، اسارت و ایام بعد از اسارت را وی روایت میکند.
یحیایی درباره وجه تسمیه این کتاب گفت: طبق ضوابط اردوگاه اسرا هر روز ساعت هفت صبح از آسایشگاه خارج میشدند و ساعت پنج بعد از ظهر به داخل آسایشگاه میرفتند به همین خاطر همیشه از دیدن آسمان شب و ستارهها محروم بودند، از طرفی تقی حسینپور خیلی به پیادهروی در شب علاقه داشته است به طوری که نقل میکرد شبی که مرا آزاد کردند احساس میکردم روی زمین نیستم و انگار روی شب دارم قدم میزنم.