راوی ۱۰ سال اسیر بوده و در زندان های ابوغریب، استخبارات، نیروی هوایی، دژبان و چند مکان دیگر به سر برده است.
تا اواخر دوره ی اسارت یعنی تابستان ۱۳۶۹ به صلیب سرخ معرفی نشده بود و در حقیقت مفقودالاثر بود. در این اثر، راوی به شرح دوران اسارت، سختی ها و مشکلات آن، رفتار دشمن و… می پردازد.
پس از حمله ی عراق به کویت مژده ی آزادی را به راوی می دهند. استقبال پرشور و گرم مردم از اسرا را توصیف می کند و خود را شرمنده مردم می داند. راوی، احساسات خود را نسبت به خانواده به صورت صمیمی توصیف می کند.