اين كتاب خاطرات خلبان عراقي، عصام عبدالوهابالزبيدي، از دوران كودكي تا هنگام فرودآمدن با چتر نجات در دزفول است. وي در خانوادهاي مذهبي در بغداد به دنيا آمد و پس از درگذشت پدر، كه مقارن شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود، به عنوان سرپرست يك خانواده دوازده نفره مجبور به كار شد. پس از پايان تحصيلات، به علت مشكلات مالي، وارد دانشكده نيروي هوايي شد. پس از موفقيت در خلباني، ازدواج كرد و سعي كرد از جنگ دور باشد، با وجود اين مأموريتهايي به وي داده شد. اين خلبان در اولين مأموريت، كه بمباران اردوگاههاي نظامي ايران در حاج عمران بود، بمبها را دورتر از مركز انداخت. وي در بمباران فاو، مهران و جزاير مجنون شركت داشت كه در هر سه مورد بمبها را دورتر از هدف انداخت. در بمباران سكوي پرتاب موشك هاواك موسوم به خ ـ 28 نيز سه بار بمبها را بي هدف رها كرد و در آخرين مأموريت خود كه پشتيباني از هواپيماهاي بمبافكن بود، به علت اتمام ذخيره بنزين مجبور شد كه از چتر نجات استفاده كند او فكر ميكرد در شهر العماره فرود آمدهاست، در حاليكه در دزفول بودهاست€

پرواز شماره 22
موضوع: | اسیران جنگی -- ایران -- خاطرات |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | عصام عبدالوهاب الزبيدي؛ ترجمه محمدحسين زوار كعبه |
ناشر: | حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي |
سال نشر: | 1370 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/530431 |