کریم، بسیجی پرشور و شرّی است که با شروع جنگِ کردستان به غرب کشور می رود. به دلیل شلوغ کاری هایِ بیاندازهی ِکریم، فرماندهان جبهههای جنوب وغرب او را به یکدیگر پاس میدهند و کریم بالاخره ورد دستهی برادر شهاب میشود. باورود آرمین، بسیحی تازه وارد،کریم موضوع تازهای برای شیطنت می یابد و آرمین را که از ناحیّهی چشم دچار ضعف است و ناراحتی تنگی نفس نیز دارد، به انحای مختلف آزار و اذیّت میکند.
دریکی از روزها با گم شدن عینک آرمین، شهاب،کریم را تنبیه نظامی می کند و خود به نشانهی اعتراض از دسته بیرون میرود. بعد از گذشت ماجراهایی معلوم میشود که کریم در این مورد بیگناه است. فرماندهی شهاب با مشورت حاج حسین که از ریش سفیدان و پیش کسوتان جنگ کردستان است، تصمیم می گیرد کریم را کمک بیسیم چی آرمین قرار دهد. سرانجام در عملیاتی که فرماندهی گردان، حاج علی نقشهی آن را برای فرماندهان دستهها تشریح میکند، قرار می شود شهاب و تعدادی از نیروهای زُبدهاش در دهانهی تنگهای مستقر شوند و به این ترتیب تنگه را در صورت مسدود بودنِ معبرِ اصلی برای بازگشت نیروهای ضربت و عملیاتی حفظ کنند.
روز موعو فرا میرسد. کریم، شهاب و 2نفر دیگر در دهانهی تنگه مستقر میگردند. قرار میشود هر نیم ساعت یک بار با حاج علی در تماس باشند. ساعتی بعد، یک گروه از زانکوهای گروهک ضدّانقلاب(کومله) وارد تنگه میشوند و تصمیم میگیرند قدری در آنجا استراحت کنند. شهاب وافرادش برای جلوگیری از لو رفتن عملیات، به هیچ وجه حقّ درگیری با نیروهای ضدّ انقلاب را ندارند. برای همین بیصدا در پشت صخرههای تپه به انتظار می نشینند. حاج علی که از تأخیرِ تماسِ شهاب، نگران شده است، آرمین را به کمک کریم می فرستد. آرمین به دلیل ضعف بینایی با بی دقّتی، متوجه گروه زانکوها (کومله) در پایین تپه نمی شود و به طرف بالایِ تپه به راه میافتد. رانکوها به طرفش شلیک می کنند و آرمین با تنی مجروح به دست آنها می افتدو شهاب به شدّت نگران لو رفتن عملیات میشود؛ اما آرمین با شهامت و شحاعت درمقابل شکنجهی وحشیانهی زانکوها مقاومت می کند و کلمهای برزبان نمیآورد. کریم که باور نمیکرد آدم رنجوری مانند آرمین در مقابل شکنجه دوام بیاود، با دیدن این صحنه سخت تخت تأثیر قرار میگیرد. زانکوها پس از زجرکُش کردنِ آرمین، سر اورا از تنش جدا میکنند وآن را به قصدِ گرفتنِ اِنعام از سرانِ حزب، با خود میبرند. کریم از تپه پایین میآید و تنِ بیسر آرمین را در آغش میگیرد و گریه سرمیدهد.