اين كتاب مجموعه خاطرات اسراي عراقي است. در خاطره >زياد طول نميكشد<، راوي از تبليغات دولت عراق درباره جنگ و كوتاه مدت بودن آن و اين كه نميداند >چرابايد بجنگد؟<، ناتواني فرماندهان در تحمل شكست، اجبار در اجراي دستور و روبهرو شدن با اعدام صحرايي در صورت تمرد، ترس و نگراني و پرسشهايي نظير >چرا بايد تاوان قدرتطلبي صدام را او پس بدهد؟< و چراهاي ديگر سخن ميگويد. در >براي هزار بار مردن< اسير عراقي، از روبهرو شدن با سه نفر ايراني نفوذي در هنگام نگهباني، استنطاق مافوقها، كتك خوردنها و بالاخره جايگزين كردن او با نگهبان ديگري ميگويد. در >محكوم به جوخه اعدام<، سرباز عراقي از عزيمت به منطقه مهران، خستگي و پريشان حالي، تلاش براي حفظ برج ديدهباني سخن ميگويد. او ميگويد كه پس از سقوط برج، مافوق وي درصدد به دست آوردن مدركي براي اعدام او بود و اكنون اسارت به دست نيروهاي ايراني، رهايي از اعدام است.

محكوم به جوخه اعدام
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹ -- زندان و زندانیان -- خاطرات |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | نوشته رحمان علوي؛ بازنوشته حسن بنيعامري ؛ ترجمه محمد بندهوار |
ناشر: | سپاه پاسداران انقلاب اسلامي |
سال نشر: | 1373 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/524702 |