‏سكه پدربزرگ

کتاب حاضر، داستان مقاومت شهر اهواز در ایام «جنگ‏ایران و عراق» است. داستان از زبان پسرکى به‏نام دانیال نقل‏مى‏شود که همراه با خانواده‏اش در شهر اهواز زندگى مى‏کند. در روزهاى پایانى تابستان 1359، دانیال منتظر است که پدر یکباردیگر او را کنار رود کارون ببرد تا با سکه‏اى که پدربزرگ به او داده،بستنى بخرد. در همین ایام، عراق شهر اهواز را بمباران مى‏کند وپس از آن تانک‏ها، نفربرها و سربازهاى خود را از مرز ایران عبورمى‏دهد. عراقى‏ها که پس از اشغال چند روستاى اطراف اهواز به‏شهر نزدیک شده و به کارخانه فولاد اهواز رسیده‏اند با مقاومت شدیدمردم مجبور به عقب‏نشینى مى‏شوند. در این درگیرى‏ها پدربزرگ‏دانیال شهید شده و دایى او که به نیروهاى ارتش و سپاه پیوسته بود،مجروح مى‏شود. پدر دانیال، او، مادر و مادربزرگش را به بندرعباس مى‏برد و خود به‏اهواز بازمى‏گردد. در این میان رزمندگان با عملیاتهایى از پیشروى‏دشمن جلوگیرى مى‏کنند و پس از چند ماه نبرد و مقاومت آنها،دشمن عقب‏نشینى کرده و شهر آرام مى‏شود. پدر دانیال خانواده رادوباره به اهواز بازمى‏گرداند. شهرهاى اطراف اهواز، مانند بستان وسوسنگرد نیز مورد هجوم دشمن قرار مى‏گیرند. در دو سال اول‏جنگ با عملیاتهایى شهرهاى اشغال‏شده آزاد مى‏شوند. دایى دانیال‏در عملیات بیت‏المقدس در شلمچه به شهادت مى‏رسد و … اکنون‏سالها از جنگ مى‏گذرد و دانیال هنوز سکه‏اى را که پدربزرگش به اوداده، در اختیار دارد و با دیدن آن خاطرات آن دوران را مرور مى‏کند. این کتاب توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت واحد کودک و نوجوان تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.