احمد بلند شد. دندان بر لب گذاشته بود.-آن سنگر را دیده ام. دقیقاً مشرف به نیروهای ما است. حدس می زدم که ممکن است از آنجا کار نیروهای ما را بسازند. اون مشکلتان را حل می کنیم. تیر بار را برداشت… سیداحمد پلک گشود و«یا زهرا» گفت و نگاهش تو نگاه فروغی راد، ثابت ماند و… پرواز کرد…» آنچه در بالا آمده است، گوشه ای از رشادت ها و دلاوری های شهید«سید احمد عابدی» در هشت سال دفاع مقدس که در این مجلد رقعی به طبع رسیده است. داستان های این مجلد، دوران کودکی، فعالیت های انقلابی و حضور شهید سید احمد عابدی در جبهه های نبرد حق علیه باطل را به تصویر می کشد.
وداع در سحرگاه
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- شهیدان -- داستان |
---|---|
محل نشر: | مشهد |
نویسنده: | شمسي خسروي |
ناشر: | نشر ستاره ها |
سال نشر: | 1388 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1864799 |