“خاک سرخ” قصهی دختری به نام لیلاست که در کودکی یعنی در سالهای پیش از انقلاب، از خانوادهاش جدا شده است. او در روز ازدواجش میفهمد پدر و مادر واقعیاش اشخاص دیگری هستند. بنابراین در جستجوی کشف هویت خویش است. او برای پیدا کردن پدر و مادرش تا خرمشهر میرود. در روزهای سخت اشغال خرمشهر. در نیمه راه، همسرش زیر بمباران رژیم بعث کشته میشود و او به ناچار تنها به شهری غریب میرود…
این مجموعه تلویزیونی در 17 قسمت به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و تهیه کنندگی منوچهر محمدی در سال ۱۳۸۱ بر روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
“خاک سرخ”، نخستین مجموعه تلویزیونی حاتمی کیا در تلویزیون ، بار دیگر نشانگر بازگشت او به موضوعی از جنگ و حماسه دفاع مقدس با تاکید بر مقاومت های مردمی در جریان سقوط خرمشهر است. حاتمی کیا حتی در “موج مرده” و “ارتفاع پست” یا “آژانس شیشه ای” نیز، کم و بیش ، از همان موضوع های دلخواه خود درباره جنگ ، جبهه و آدمهای جنگ و جبهه سخن می گوید. او، در برابر این آدمها ، خود را همیشه “مدیون” می داند. “خاک سرخ” اگر چه چند مقطع به هم پیوسته در روزهای اشغال و سقوط خرمشهر را به تصویر می کشد، اما به لحاظ القای حس آواره شدن ، از دست دادن داشته ها و بر باد رفتن میراث های ارزشمند مناسبت ها و پیوندهای خانوادگی ، قومی و ملیتی ، کاری است که گویی به کل جنگ و دفاع 8ساله ما نظر دارد. کوچه شقایق ، پلاک 4 تنها یک نشانه و نشانی مشخص است که می تواند نمادی از همه کوچه هایی باشد که بر سنگفرش هایش خون شهیدان پاشیده شده است و به خاک خرمشهر، رنگی سرخ بخشیده است .