فیلم سینمایی گلوگاه شیطان اثری تاریخی، درام با موضوع دفاع مقدس میباشد که به قلم توران اکبری و کارگردانی هوشنگ درویشپوردر سال 1377 ساخته و اکران شده است.
فیلمبرداری و تدوین بر عهده هوشنگ درویشپور و کار موسیقی بر عهده فریبرز لاچینی بوده است.
از نقش آفرینان این فیلم میتوان نام بیژن درویشپور، رضا سمیعپور، توران اکبری، حسین توشه و غضنفر طارمی را متذکر شد.
خلاصه داستان فیلم:
یک گروه از رزمندگان برای پاکسازی میدان مین رهسپار جزیره مجنون می شوند. در حالی که آنها به پیشروی خود و پاکسازی منطقه ادامه می دهند، یک سرباز عراقی با دوربین آنها را که سوار سه قایق هستند می بیند و به ستاد فرماندهی خبر می دهد که ایرانی ها وارد معبر شده اند. فرمانده سنگدل نیروهایش را به مقابله با رزمندگان ایرانی می فرستد. نیروهای ایرانی به زودی درمی یابند که عملیات پاکسازی آنها لو رفته، اما حاجی فرمانده ایرانی به علی یادآور می شود باید حتماً در مأموریتشان موفق شوند. غواص های عراقی از زیر آب خود را به نیروهای ایرانی می رسانند و در فرصت های به دست آمده، با کارد به آنها حمله می کنند. حاجی با یکی از این غواص ها درگیر می شود و یکی از رزمندگان که از ضربه های کارد به سختی مجروح شده در آغوش حاجی جان می دهد. یاران دیگر حاجی، حسین و رضا هستند که درگیری ها را زیر نظر دارند. در حالی که حمله های دشمن همچنان ادامه دارد، علی متوجه می شود که یکی از عراقی ها قصد دارد به نیروهای ایرانی آرپی جی پرتاب کند. یک عراقی که به او جان سخت می گویند با حاجی درگیر می شود و موفق می شود او را به شهادت برساند. حسین اسیر می شود و در قایق موتوری دشمن مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار می گیرد. علی و رضا خود را به قایق عراقی ها می رسانند و حسین را نجات می دهند. رضا با بی سیم به نیروهای پشتیبانی در مورد درگیری با دشمن خبر می دهد و در همین اثنا با یک عراقی دیگر درگیر می شود و او را می کشد. حسین، بار دیگر مورد اصابت گلوله های دشمن قرار می گیرد و در آخرین لحظه های زندگی اش، همسر و فرزند کوچکش را به یاد می آورد و پیشانی بندی که همسرش برای او دوخته بود از جیبش درمی آورد و روی پیشانی اش می بندد. رضا زمانی به او می رسد که حسین شهید شده است. او چنان از این موضوع غمگین می شود که مسلسل خود را مقابل نیروهای دشمن می گیرد و تعدادی از آنها را می کشد. او به همراه علی پیکر دوستشان را از آن منطقه دور می کنند ولی ناگهان مورد اصابت گلوله های مسلسل یک عراقی قرار می گیرد. علی تنها، با یک پرچم قرمز به راه می افتد.