منتظران خورشید حقیقت مصمم هستند

به گزارش گلف به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، زمانی که به وصیت‌نامه شهدا نگاهی می‌اندازیم، نکات آموزنده و البته توصیه‌های مهمی را از سوی آن‌ها درمی‌یابیم که نشان از شهید بودن آن‌ها قبل از شهادت‌شان دارد؛ خصوصاً این‌که شهیدی باشد که در عمر خود، با قرآن مأنوس بوده باشد؛ شهید احمد اربابی یکی از این شهداست.

«احمد» تربیت‌یافته خانواده استاد و قاری قرآن، مرحوم «علی اربابی» بود و بدون‌شک کسی که از مکتب اسلام و قرآن جرعه‌ای بنوشد، این صفات حسنه در او تبلور پیدا می‌کند؛ بی‌گمان این شهید والامقام هم این خلق و خوهای حسنه را از قرآن آموخته بود؛ بنابراین سرانجام ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ شهادت را از زبان قرآن به زبان عمل ترجمه کرد.

وصیت‌نامه شهید احمد اربابی، یک وصیت‌نامه عرفانی و البته حماسی و انقلابی است؛ وصیت‌نامه‌ای که از اخلاص و تقوای بالای این شهید والامقام حکایت دارد؛ خصوصاً آن‌جایی که گفته است: «بیا کمی فکر کن از کجا آمده‌ای، به کجا آمده‌ای، بهر چه چیز آمده‌ای و به کجا خواهی رفت. اگر تو هم کمی منصفانه بیاندیشی، مسلماً حقایق برای تو نیز روشن خواهد شد. اگر خود را با احکام الهی و قرآن تطبیق دادید، رحمت خداوند شما را نیز شامل خواهد شد؛ اما اگر همچنان خود را به جهل و نادانی زدید و سرپیچی کنید، غضب خداوند شما را فرا خواهد گرفت و شما آن کسانی هستید که در آخرت به پروردگار می‌فرمائید: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا» خدایا ما را به دنیا بازگردان، شاید عمل شایسته انجام دهیم».
وصیت‌نامه شهید احمد اربابی

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ

الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ

ستایش خدایی را که ما را به دین خود هدایت فرموده و اگر او ما را هدایت نمی‌کرد، ما هدایت نمی‌شدیم. حمد و سپاس خدای را که ایمان را پاک‌کننده از کثافت شرک و نماز را سبب پاکی از کبر و زکات را برای پاکی نفس از بخل و زیاد شدن روزی و روزه را جهت محکم شدن اخلاص و حج را برای نظم میان اجتماع و امامت امامان را برای نگهداری از جدایی و جهاد را برای سربلندی اسلام و قصاص را برای جلوگیری از خون‌ریزی و تحریم شرک را برای اخلاص نسبت به پروردگاری خویش قرار داد.

سلام و تحیت بر ختم رسل محمد مصطفی (ص) و سرچشمه سبیل ولایت حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) و بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره، زهرای کبری (س) و یازده فرزند پاک و معصومش بالأخص یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا که هستی عالم وابسته به وجود ایشان است.

ایزد از این بنا گنبد مینا می‌کرد
که علی را به پشت پرده تماشا می‌کرد

سلام‌های خالصانه بر ماه تاب درخشان جماران حضرت امام خمینی (مدظله‌العالی) که پرده‌های ظلمت را از سراسر گیتی برکشید و حقایق را آن‌چنان که هست، بر عالمیان نشان داد؛ او که همچون عیسی روحی تازه بر کالید مرده ما دمید و موسی‌گونه با معجزات خود، ارزش‌های معنوی و الهی را به اثبات رسانید.

تحیات ما بر ارواح طیبه شهدای گران‌قدر اسلام از صدر تا کنون به‌ویژه بر ارواح پرفتوح فاتحان بدر و والفجر ۸؛ شهید ابراهیم اصفهانی، امیر گره گشا، حسن شیخ آذری، علی امامی، رسول بدیع عارض، احمد خرمی شاد، مهدی مبارکی، احمد اسحاقی، حسین زمانی، مصطفی محمدی، مرتضی عباسی و…

پروردگارا در آن زمان که تو را می‌خوانم، دعایم را اجابت فرما و هرگاه که تو را صدا می‌زنم، ندایم را بشنو و چون با تو به مناجات می‌پردازم، به حال زارم توجه کن که من به سوی تو گریخته‌ام و تنها به آن‌چه در نزد توست چشم امید دارم و تو از دلم آگاهی و حاجاتم را می‌دانی و هیچ امری از امور دنیا و آخرت من بر تو پنهان نیست.

خدایا اینک که به‌سوی تو روی آورده‌ام، اگر مرا از خود روگردانی چه کنم و به کجا روی آورم.‌ ای خدا اگر من لایق رحمتت نیستم، تو لایقی که بر من از فضل و کرم بی‌پایانت جود و بخشش کنی. الهی «عاملنا بفضلک». پروردگارا در این لحظات حساس که با تو سخن می‌گویم، آن‌چنان احساسی دارم که تو گویی لطف و رحمتت بر سرم سایه انداخته و آن‌چه از کرم و احسان ترا شایسته است با من بجا آورده‌ای و عفو آمرزشت مرا فرا گرفته است. خدایا همچنان که لطف و احسانت در تمام مدت زندگی شامل حالم بوده؛ پس در مرگ نیز مرا از احسانت محروم مساز. تو در دار دنیا گناهانم را از خلق پنهان داشتی و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاج ترم و، چون لطف کردی و گناهانم را بر هیچ بنده صالحی آشکار نکردی، پس در روز قیامت هم مرا در حضور جمیع خلایق رسوا مگردان.

خدایا اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی، تو را به معرفتت بازخواست می‌کنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری؛ اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست می‌داشتم و به وجود خدایی به مانند تو عشق می‌ورزیدم.‌ای خدا؛ من آن بنده‌ای هستم که به عذرخواهی از درگاهت آمده‌ام؛ از اعمال زشتی که به حضورت و در نظرت بجا آورده‌ام از تو عفو و بخشش می‌طلبم که عفو، وصف کرم توست. (الهی فاقبل عُذری)‌ای خدا؛ من قدرتی که از معصیت بازگردم ندارم؛ مگر آن‌که تو به عشق و محبت مرا بیدار گردانی (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی).‌ ای خدا؛ به من دلی عطا کن که مشتاق قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش به سوی تو بالا رود؛ چون آن کس که به تو معروف و مشهور شد، هرگز مجهول و بی‌نام نشود و هرکه به تو پناه آورد، هرگز خوار نگردید و هرکه تو به او توجه کنی، بنده دیگری نشود.‌ای خدا؛ هرکه به تو راه یافت، روشن شد. هرکه به تو پناه برد، پناه یافت و اینک من به تو پناه آورده‌ام. خدایا اگر غفلت مرا از مهیای لقای تو شدن به خواب غرور افکنده، معرفتم مرا به نعمت‌های بزرگوارت بیدار گردانیده.‌ای خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند، ثواب و عنایتت مرا به سوی بهشت ایدی دعوت کرده. پروردگارا مرا به نور مقام عزتت که نشاط و سرورش از هر لذتی بالاتر است، پیوند بده تا آن‌که تو را بشناسم و از غیر تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان تو باشم. خدایا مرا ببخش، خدایا مرا ببخش، خدایا مرا ببخش؛ (الهی وَ رَبِّی مَنْ لی غَیْرُک).

با شروع جنگ تحمیلی ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم‌الشأن اسلام و با فرمان رهبر کبیر انقلاب، دفاع مقدس خویش را علیه دشمن تا دندان مسلح آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به اهداف اعلای قرآنی، جان و مال خود را فدا کرده و آن‌چه وظیفه الهی‌اش بوده به‌طور شایسته انجام داده است و به حمدالله قدم‌های بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی برداشته است؛ گرچه وجود‌های با ارزشی را از دست داده است و لیکن ارزش‌های بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز می‌تواند از آن بالاتر باشد؟ در ادامه این دفاع مقدس بار دیگر شاهد حرکتی جدید از سوی لشکریان اسلام هستم اینک پس از گذشت حدود ۱۴ قرن از واقعه خون‌بار کربلا، شاهد آن هستم که چگونه خون حسین در رگ‌های ضعیف و ناتوان این بسیجیان عاشق و این سجاده‌نشینان مسلخ عشق جوشیدن گرفته و آن‌چنان قوت و قدرتی به این بندگان مخلص خداوند عطا فرموده که هیچ قدرت خارجی تاب و توان مقابله با این نیروی عظیم الهی را ندارد. آن‌چنان شور و عشقی در جهت رسیدن به لقای محبوب و معشوق خویش سراسر وجودشان را فرا گرفته که تو گویی از خود بی‌خود شده و دیگر چیزی را به جز وجه‌الله نمی‌بینند. این منتظران خورشید حقیقت مصمم هستند تا پس از زدودن لوث وجود بعثیان کافر و آزادسازی کربلای معلی در امتداد خط سرخ کربلا به سوی قدس شریف جاری و در جهت تحقق فرمان بزرگ قافله نور حضرت امام خمینی (ایدهم الله تعالی) مبنی بر نابودی اسرائیل، آن‌چنان عمل نماید که دیگر اثری از آثار چکمه‌پوشان غاصب صهیونیسم بر هیچ نقطه‌ای از سرزمین‌های اسلامی باقی نماند.

خدای را سپاسگزارم از این‌که بر من نیز منت نهاد و مرا در جمع این شیردلان و عاشقان و عارفان بالله پذیرفت و امید آن دارم که این بنده حقیر و عاصی درگاهش را در جوار رحمت حقش نیز پذیرا بوده و توفیق رسیدن به لقای رحمتش را نصیب من هم بفرماید.

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و ز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبود راه غریب من
به بوی خوش آن زلف پریشان بروم

اینک که آخرین لحظات را پشت سر می‌گذارم، بر آن شدم تا چند کلامی به‌عنوان یادگار و سفارش از خود باقی گذارده تا در صورت صلاحدید دوستان و آشنایان فرا راه خویش قرار دهند و رحمت خدا ایشان را هم شامل گردد.

ابتدا باید عرض کنم که من با آگاهی کامل و عشق این راه را برگزیدم و امیدوارم شهادتم به درگاه خداوند مقبول افتد. برادرانم از هیچ کس جز خدا نباید ترسید (وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ) و بیم و امیدتان تنها باید خدا باشد. (وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَهُ) از جلوه‌گری‌های باطل به خود هیچ واهمه‌ای راه ندهید. (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ) اگر بخواهید که کارهایتان برای خدا باشد و به نتیجه برسد، باید دست از هوای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست‌بردار نیست و قسم خورده است که نمی‌گذارد انسان هدایت شود (إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ). شما با این دشمن مواجه هستید؛ پس به جنگ آن بروید. به تهذیب و تزکیه نفس خویش بپردازید که رستگاری در آن است، آن‌که حسد و بخل و حرص و کبر و… دارد، زیان‌کار دنیا و آخرت است، هر که میخواهد باشد.

نه هرکس کو مسلمان شد، توان گفتش که سلمان شد
کز اول بایدش سلمان شد و آن‌گه مسلمان شد

اصول عقاید و فروع را یاد بگیرید؛ باید خدا را بشناسید، پیغمبر و امامان را تعیین کنید و نسبت به سرای دیگر صاحب یقین شوید، نه‌تنها هدف‌تان پیدا کردن نانی و تحصیل مقامی باشد؛ البته نمیگویم دنبال دنیا نروید؛ بلکه می‌گویم دینداری مقدم است؛ اول فکر زندگی آتیه و همیشگی خود باشید، بعد حیات دو روزه گذران. هجا باشید لقمه نانی به شما می‌رسد، بالأخره روزی تان مقدر است.

هرکسی که استقامت کرد؛ یعنی تا نفس آخر روی قول «لا إله إلا الله ایستاد»، پیروز است؛ اما اگر بند‌ها را پاره کرد و گفت دنیا، ریاست، شهرت و… سقوط می‌کند به أَسْفَلَ سَافِلِینَ.

در هر گرفتاری که هستید، نعمت‌ها را فراموش نکرده و نکبت این گرفتاری را با آن‌چه خدا به تو داده قیاس کن؛ می‌بینید یک هزارم هم نیست؛ هوشت باشد، چشمت، گوشت، سرت سالم هستند، همه را ببین و یک الحمدالله بگو؛ نه این‌که همه‌اش کفران نعمت کنید.

شبی سخت‌تر از شب عاشورا برای امام حسین (ع) و همراهانش نبود؛ ایشان خطبه‌ای خواندند که شروع به حمد و ثنای الهی نمودند (اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا بالتوبه…)، خواهرش هم در مجلس ابن زیاد با آن وضع گرفتاری، شروع می‌کند به حمد و ثنای الهی.

اگر جزئی نقصی در زندگی شما پیدا شود، حسابش را کنید همان هم نعمت است که به صورت بلا می‌بینید. خیر و برکت است که شما خبر ندارید و در عین حال انسان باید آن نعم بی‌پایان را فراموش نکند.

قرآن را، قرآن را فراموش نکنید و بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمال‌تان قرآن است. خود را ملزم به انجام واجبات و ترک محرمات بدانید و سعی بر انجام مستحبات و [دوری از] مکروهات داشته باشید. جنگ را سر لوحه‌ امور و کار‌های روزمره‌تان قرار دهید. سختی هم دارم با کسانی که هنوز خود را با شرع مقدس اسلام هماهنگ نکرده و به انحاء مختلف خود را به نادانی می‌زنند.

وای از نفس و هوی‌پرستی (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ) آیا دیدی کسی که خدای خود را هوای نفس خویش قرار داد؟ آیا کسی که هوای نفس خود را فرمان‌بری می‌کند و بر طبق میلش می‌چرخد، در آن لحظه که را می‌پرسد؟‌ای جاهلان؛ آیا شما فکر می‌کنید که خدا کارهایش از روی حکمت نیست؟ آیا این دستگاه عظیم خلقت گواهی نمی‌دهد؟ آیا می‌شود بشر را حیران و سرگردان بگذارد؟ این منع فیض است و نسبت ظلم به خدا دادن است. احتیاج بشر به پیغمبر صد‌ها درجه بیشتر است از احتیاج به چشم و ابرو. خدایی که از چشم، پرتو را مضایقه نکرده، چگونه می‌شود پیغمبر راهنما را نفرستد. همان طوری که به تو چشم داد که به چاه نیفتی، پیغمبر هم می‌فرستد که به هلاکت و جهنم نیفتی؛ هرکس منکر پیغمبر شد، دستگاه خلقت را عبث پنداشته است.‌ ای کسانی که تعجب می‌کنید آدمی که خاک شد، چطور زنده می‌گردد؟! اولش مگر چه بود؟ مگر جز خاک بود؟ آن را زنده کرد همان خدایی که از درخت سبز آتش بیرون می‌آورد، از همین خاک آدم درستی بیرون می‌آورد، با تغییراتی که مصلحت کلی او اقتضا می‌فرماید.

دیگر آن‌که اگر معاد نباشد و حیات منحصر به همین دو سه روزه عالم طبیعت باشد، عبث است، بازیچه است. چه زندگی سرسام آوری با چه مشکلاتی؟ آیا عقلت این چنین می‌پذیرد؟ چنین دستگاه عظیمی برای همین حیات است؟ واقعاً عبث است؟ چه شیرین می‌فرماید علی (ع) «ای انسان! تو را برای عالم دیگر خلق کردند و این جا هم برای امتحان و آمادگی است؛ برای حیات بعد وطن و ایستگاه بعدی جای دیگر است که همان جوار رب‌العالمین میباشد».

انسان خلق شده برای جای دگر؛ همان جا که تو به فکرش نیستی. تو را چه کار به دنیا؟ تو مال این‌جا نیستی! تو را برای عالم دیگر خلق نموده‌اند. این‌قدر دنبال شهوت نگرد، حرص نزن، این‌قدر اوضاع دنیا را اهمیت نده.

بیا کمی فکر کن از کجا آمده‌ای، به کجا آمده‌ای، بهر چه چیز آمده‌ای و به کجا خواهی رفت. اگر تو هم کمی منصفانه بیاندیشی، مسلماً حقایق برای تو نیز روشن خواهد شد. اگر خود را با احکام الهی و قرآن تطبیق دادید، رحمت خداوند شما را نیز شامل خواهد شد؛ اما اگر همچنان خود را به جهل و نادانی زدید و سرپیچی کنید، غضب خداوند شما را فرا خواهد گرفت و شما آن کسانی هستید که در آخرت به پروردگار می‌فرمائید: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا» خدایا ما را به دنیا بازگردان، شاید عمل شایسته انجام دهیم.

بیایید حالا که در این دنیا هستید، به درگاه خداوند توبه کنید و طریقت بندگی را شیوه خود قرار دهید.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *