روحانی مبارز و نماینده امام در سالهای جنگ تحمیلی
آیتالله «غلامحسین جمی» در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار میرفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.
به گزارش گلف به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، آیتالله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادان و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سالهای قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد.
اعلامیههای امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران میشد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار میگرفت. تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب است. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بیشماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار میرفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.
محرم را فراموش نکنید
امروز ۱۸ آبان ۱۳۵۹ است. از وقتی که نقل مکان کردهام موفق نشدهام صبحها چند آیه قرآن تلاوت کنم چه اینکه [در]منزل جدید اتاقی که در اختیار ماست به قدری تاریک است که روز هم مطالعه و نوشتن درش امکان پذیر نیست. در حیاط منزل و ایوانی که جلو اتاقها است هم از نظر امنیتی تضمینی نداریم، زیرا خمسه خمسه و خمپاره بعثیها بیحساب میآید و حیاط منزل کاملاً آسیب پذیر است. امروز صبح دیدیم اوضاع آرام است و سر و صدای توپ خمسه خمسه و انفجار به گوش نمیرسد به حیاط منزل آمدم و مشغول تلاوت چند آیه از قرآن شدم.
پس از تلاوت قرآن حدود ساعت ٩ برای رفتن به ستاد هماهنگی فرمانداری از منزل بیرون شدیم در حین حرکت به بچههای رادیو برخوردیم که طفلکها آمده بودند مرا به رادیو ببرند این بچهها خیلی ابراز علاقه به این ناتوان دارند من هم جداً به اینها علاقهمندم. به بچههای رادیو قول دادم که میآیم و الان باید به ستاد هماهنگی فرمانداری بروم.
در ستاد هماهنگی آقای دکتر شیبانی و فرماندار و باقی بچهها بودند. نیم ساعتی نشسته بودم که برادرم ابراهیم از بوشهر زنگ زد احوالپرسی کرد و جریان مجلس ختم برادر شهیدم رسول را منتقل کرد. دوست عزیزم آقای ابراهیم دشتی که تازگی به امامت جمعه بوشهر منصوب شدند پای تلفن بود و ابراز محبت و عنایت کرد [و] شهادت رسول را تسلیت گفت.
ساعت ۱۰ به رادیو رفتم بچهها خیلی از دیدنم خوشحال و همه از شهادت متأثر بودند و تسلیت گفتند. در رادیو موفق شدم با دفتر امام تماس بگیرم و خبر سلامت نوه امام، حسین آقا که در ستاد هماهنگی ایشان را دیده بودم بدهم. تا این ساعت که حدود ۱۱ است آبادان آرام است و صدای خمسه خمسه و انفجار به گوش نمیرسد مثل اینکه نیروهای رزمنده اسلام ضرب شست خوبی به آنها نشان داده و فعلاً خفهشان کردهاند.
به مسجد قدس رفتیم امروز محرم است یکی از برادران طلاب به نام آقای طباطبایی که برای شرکت در جبهه جنگ از قم آمده، بین دو نماز چند جملهای صحبت کرد. البته محرم مخصوصاً امسال که ما مورد هجوم لشکر یزیدى صدام واقع شدهایم نسبت به سالهای گذشته مثل میافتاد که چنین روزی هر چند قدمی که برمیداشتی، چشمت به منازلی پرچم سیاه زده و آماده اقامه مجلس عزای سرور آزادگان بودند.
هم اکنون به فکرم که در پیام رادیویی که بنا دارم به مناسبت حلول محرم امروز بدهم اکیداً به برادرانی که در شهر ماندهاند توصیه کنم محرم را فراموش نکنند ولو در یک اجتماع سه نفری باشند ذکری از سرور شهیدانمان باشند. ساعت ۴ بعد از ظهر سری به سپاه پاسداران زدیم چند نفر از افراد بسیج تهران در آنجا بودند و بعضی صحبتها در رابطه با مسئله جنگ با عراق با هم گفتوگو کردیم و مقداری نفت از برادران سپاه گرفته به منزل آمدیم.
مدتی است آبادان برق ندارد و کارخانه برقش براثر اصابت گلولههای توپ از کار افتاده شبها با یک فانوس نفتسوز داریم که در ته اتاقی که روز هم تاریک است میسوزد و حالا نفتش تمام شده و نفت هم نیست. این است که از سپاه قدری نفت دست و پا کرده و به منزل برگشتیم تا همین ساعت که نزدیکیهای مغرب است آرامش شهر ادامه دارد و امشب مثل اینکه خمسه خمسهها قدری خفه شدهاند.
رادیو بی بی سی و رادیو تهران هر دو خبر دادند که صدام حسین طی اعلامیهای از تمام مردان عراقی که سنشان از شصت سال تجاوز نکرده خواسته که داوطلبانه برای حضور در میدان جنگ با ایران نام نویسی کنند و این جنگ را جهاد مقدس خوانده، معلوم شد که این آقای رئیس صدام کفگیرش به ته دیگ خورده و جیش باطلش دیگر از توان افتاده که بچههای چهارده ساله تا پیرمردهای ۶۰ ساله عراق را میخواهد به چنگال مرگ روانه سازد.
منبع: نوشتم تا بماند/ روزنگاریهای آیتالله جمی
اعلامیههای امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران میشد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار میگرفت. تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب است. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بیشماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار میرفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.
محرم را فراموش نکنید
امروز ۱۸ آبان ۱۳۵۹ است. از وقتی که نقل مکان کردهام موفق نشدهام صبحها چند آیه قرآن تلاوت کنم چه اینکه [در]منزل جدید اتاقی که در اختیار ماست به قدری تاریک است که روز هم مطالعه و نوشتن درش امکان پذیر نیست. در حیاط منزل و ایوانی که جلو اتاقها است هم از نظر امنیتی تضمینی نداریم، زیرا خمسه خمسه و خمپاره بعثیها بیحساب میآید و حیاط منزل کاملاً آسیب پذیر است. امروز صبح دیدیم اوضاع آرام است و سر و صدای توپ خمسه خمسه و انفجار به گوش نمیرسد به حیاط منزل آمدم و مشغول تلاوت چند آیه از قرآن شدم.
پس از تلاوت قرآن حدود ساعت ٩ برای رفتن به ستاد هماهنگی فرمانداری از منزل بیرون شدیم در حین حرکت به بچههای رادیو برخوردیم که طفلکها آمده بودند مرا به رادیو ببرند این بچهها خیلی ابراز علاقه به این ناتوان دارند من هم جداً به اینها علاقهمندم. به بچههای رادیو قول دادم که میآیم و الان باید به ستاد هماهنگی فرمانداری بروم.
در ستاد هماهنگی آقای دکتر شیبانی و فرماندار و باقی بچهها بودند. نیم ساعتی نشسته بودم که برادرم ابراهیم از بوشهر زنگ زد احوالپرسی کرد و جریان مجلس ختم برادر شهیدم رسول را منتقل کرد. دوست عزیزم آقای ابراهیم دشتی که تازگی به امامت جمعه بوشهر منصوب شدند پای تلفن بود و ابراز محبت و عنایت کرد [و] شهادت رسول را تسلیت گفت.
ساعت ۱۰ به رادیو رفتم بچهها خیلی از دیدنم خوشحال و همه از شهادت متأثر بودند و تسلیت گفتند. در رادیو موفق شدم با دفتر امام تماس بگیرم و خبر سلامت نوه امام، حسین آقا که در ستاد هماهنگی ایشان را دیده بودم بدهم. تا این ساعت که حدود ۱۱ است آبادان آرام است و صدای خمسه خمسه و انفجار به گوش نمیرسد مثل اینکه نیروهای رزمنده اسلام ضرب شست خوبی به آنها نشان داده و فعلاً خفهشان کردهاند.
به مسجد قدس رفتیم امروز محرم است یکی از برادران طلاب به نام آقای طباطبایی که برای شرکت در جبهه جنگ از قم آمده، بین دو نماز چند جملهای صحبت کرد. البته محرم مخصوصاً امسال که ما مورد هجوم لشکر یزیدى صدام واقع شدهایم نسبت به سالهای گذشته مثل میافتاد که چنین روزی هر چند قدمی که برمیداشتی، چشمت به منازلی پرچم سیاه زده و آماده اقامه مجلس عزای سرور آزادگان بودند.
هم اکنون به فکرم که در پیام رادیویی که بنا دارم به مناسبت حلول محرم امروز بدهم اکیداً به برادرانی که در شهر ماندهاند توصیه کنم محرم را فراموش نکنند ولو در یک اجتماع سه نفری باشند ذکری از سرور شهیدانمان باشند. ساعت ۴ بعد از ظهر سری به سپاه پاسداران زدیم چند نفر از افراد بسیج تهران در آنجا بودند و بعضی صحبتها در رابطه با مسئله جنگ با عراق با هم گفتوگو کردیم و مقداری نفت از برادران سپاه گرفته به منزل آمدیم.
مدتی است آبادان برق ندارد و کارخانه برقش براثر اصابت گلولههای توپ از کار افتاده شبها با یک فانوس نفتسوز داریم که در ته اتاقی که روز هم تاریک است میسوزد و حالا نفتش تمام شده و نفت هم نیست. این است که از سپاه قدری نفت دست و پا کرده و به منزل برگشتیم تا همین ساعت که نزدیکیهای مغرب است آرامش شهر ادامه دارد و امشب مثل اینکه خمسه خمسهها قدری خفه شدهاند.
رادیو بی بی سی و رادیو تهران هر دو خبر دادند که صدام حسین طی اعلامیهای از تمام مردان عراقی که سنشان از شصت سال تجاوز نکرده خواسته که داوطلبانه برای حضور در میدان جنگ با ایران نام نویسی کنند و این جنگ را جهاد مقدس خوانده، معلوم شد که این آقای رئیس صدام کفگیرش به ته دیگ خورده و جیش باطلش دیگر از توان افتاده که بچههای چهارده ساله تا پیرمردهای ۶۰ ساله عراق را میخواهد به چنگال مرگ روانه سازد.
منبع: نوشتم تا بماند/ روزنگاریهای آیتالله جمی
انتهای پیام/