عملیات مطلع‌الفجر

تاریخ شروع:

1360/09/20

تاریخ پایان:

1360/10/07

نیرو های عمل کننده:

ارتش، سپاه

رمز عملیات:

يا مهدی ادركنی (عج)

عملیات مطلع‌الفجر

عملیات مطلع‌الفجر

سپاه پاسداران با مشارکت ارتش جمهوری اسلامی، پیرو عملیات موفق و مفتخرانۀ ثامن‌الائمه و پیگیری استراتژی آزادسازی عراضی اشغال شده، بر این مقرر شدند که افزون‌بر اجرای عملیات‌های گسترده (سلسه عملیات با عنوان کربلا) عملیات‎‌های دیگری در جبهه‌های میانی و شمالی اجرا گردد تا ضمن سرگرم کردن دشمن در این مناطق، از پیشروی آنها به سمت جبهۀ جنوب جلوگیری شود.

سلسله عملیات مطلع‌الفجر یکی از مهمترین عملیات‌های اجرایی در این منطقه بود که در تاریخ 20/09/1360 با رمز مبارک « يا مهدي ادركنی» در منطقۀ گيلان‌غرب و شياكوه – جبهۀ ميانی، توسط ارگان‌های سپاه و ارتش انجام شد. مهم‌ترین هدف این عملیات آزادسازي بلندی‌های غرب شهر گيلان‌غرب و شياكوه بود.

 

آرمان‌های عملیات

نیروهای عامل با اجرای عملیات مطلع‌الفجر اهداف ذیل را دنبال می‌نمودند:

  • تأمین مقدمات آزادسازی شهر قصر شیرین و نفت‌شهر
  • تقرب به شهر اشغالی قصر شیرین
  • منهدم ساختن متجاوزان عراقی از منطقۀ عملیاتی
  • ایجاد آشفتگی میان یگان‌های جبهۀ میانی دشمن و سلب آرامش آنها

نیروهای درگیر در جریان عملیات مطلع‌الفجر:

      استعداد دشمن:

  • تیپ‌های 425 و 503 پیاده
  • یك گردان از تیپ 4 پیاده كوهستانی
  • یك گردان از تیپ 412 پیاده
  • پنج گروهان كماندویی

     سازمان رزم خودی:

  • 11 گردان پیاده از سپاه پاسداران
  • تیپ 58 ذوالفقار به استعداد 3 گردان، گردان های 211 و 265 زرهی و یك گردان از گردان 290 زرهی از ارتش
  • 1 گردان از ژاندارمری

 

منطقۀ عملیاتی

منطقۀ رزمایش این عملیات دو محور عمدۀ سرپل ذهاب و گیلان‌غرب را شامل می‌شد؛ محور سرپل ذهاب که علاوه‌بر ارتفاعاتی متعدد نظیر برآفتاب، تنگه‌های استراتژیک حاجیان، کورک و قاسم آباد دربرمی‌گرفت که بواسطۀ آنها، جادۀ گیلان‌غرب-قصر شیرین و خطوط مواصلاتی عقبۀ دشمن در معرض دید و تیر قرار می‌گرفت. محور گیلان‌غرب که وسعت بیشتری نسبت به محور سرپل ذهاب دارد، ارتفاعاتی نظیر شیاکوه، دیزه‌کش، چرمیان، بزنیلی، سرتتان و دیگر قله‌ها را شامل می‌شود.

طرح مانور عملیات

بر اساس برنامه و طرحی که ریخته ‌شده بود، نیروهای ایرانی سه معبر اصلی را هدف قرار دادند؛ یک معبر از بلندی‌های سنبله در جنوب پادگان ابوذر آغاز می‌شد و بر بلندی‌های برآفتاب منتهی می‌شد و در آخر بعد از انقطاع جادۀ گیلان‌غرب با جادۀ قصر شیرین بر منطقۀ سرتتان و تنگۀ قاسم آباد در محور گیلان‌غرب برخورد می‌کرد.

از یک سمت می‌بایست تانک‌های دشمن در روستای قاسم‌آباد توسط گروه ضربت 58 ذوالفقار منهدم می‌گشت؛ این گروه موظف گشته ‌بودند که راه گذر تانک‌های خودی را هموار، و جادۀ گیلان‌غرب به قصر شیرین را مسدود کنند.

منطقۀ عمومی غرب گیلان‌غرب برای دو معبر دیگر در نظر گرفته ‌شده بود که یکی از آنها با استعمال جاده گیلان‌غرب-قصر شیرین و روستای آوزین به طرف غرب حمله می‌نمود و به یگان‌های معبر نخست می‌پیوست و معبر دیگر از ارتفاعات چغالوند و داربلوط آغاز و بر چرمیان و شیاکوه منتهی می‌گشت.

شایان ذکر است که بدانید که هر کدام از این معبرهای اصلی شامل چند معبر  فرعی بودند و اهداف مستقل و جداگانه‌ای را دنبال می‌کردند. عملیات مطلع الفجر بوسیلۀ چهار پاسگاه فرماندهی، با نام‌های «امام خمینی، شهید رجایی، شهید باهنر، شهید بهشتی» کنترل و هدایت می‌شد که کنترل و هدایت کامل عملیات بر عهدۀ مرکز فرماندهی امام خمینی بود.

تشریح عملیات

طبق طرح مانور قرار بر این شد ساعت 3 بامداد روز 1360/09/20 عملیات مطلع‌الفجر به منظور دستیابی به اهداف مذکور آغاز شود. چراکه وضعیت خاصی که بر منطقه حاکم بود، در محورهای مختلف بُعد مسافت متغیر بود و در بعضی از معابر التزاما رزمندگان ناچار به راهپیمایی بودند؛ اما این امر به دلیل آگاه شدن دشمن در بعضی از محورها و مهمتر از آن، انحراف یگان‌های خودی از معبر اصلی بنابر دلایلی نظیر پیچیدگی سطح زمین و صعب‌العبور بودن مسیر، رزمندگان عملیات را زودتر از موعد معین شده با رمز مبارک «یا مهدی ادرکنی (عج)» آغاز کردند.

دشمن با آغاز عملیات به‌سرعت از خود عکس‌العمل نشان داد و با حفظ روحیه، توانست بر زمین تحت تصرف خود مسلط‌تر شود و با موفقیت مانع پیشروی مدافعین داخلی شود. اما این حرکت دشمن باعث نشد رزمندگان خودی امیدشان را ازدست بدهند، از این رو در محور سرپل ذهاب توانستند بر مناطقی از ارتفاعات برآفتاب تسلط یافته و جادۀ گیلان‌غرب-قصر شیرین را طبق طرح مانور، مسدود کنند، اما گشایش تنگۀ کورک با موفقیت همراه نشد.

در محور گیلان‌غرب اوضاع طور دیگری بود، درگیری‌ها تا روشنی هوا همچنان ادامه داشت؛ ولیکن این درگیری با نتایج مثبت برای کشورمان همراه بود چراکه رزمندگان خودی در این محور توانستند ارتفاع شیاکوه را تصرف کنند و در این راه بسیاری از آنها به درجۀ شهادت نائل آمدند و دچار مجروحیت‎‌های سختی گشتند.

اقدامات رزمندگان داخلی در روز اول در همین اندازه محدود شد و دشمن توانست با بررسی کردن وضعیت و شناختن محل استقرار یگان‌های مهاجم، در محور دوم در شب دوم عملیات ضد حمله بزند؛ هرچند که نیروهای داخلی با استقامت و هوشیاری‌شان این ضد حمله را خنثی نمودند و نیروهای متجاوز عراق را به عقب راندند. پیرو این اقدامات، دشمن تمام محورها را بر آتش سنگین بست که منجر به عقب‌نشینی نیروهای خودی در این منطقه گردید.

این عقب‌نشستن‌ نیروهای خودی به دلیل عدم اطلاع و هماهنگی با فرماندهی عملیات، موقعیت منطقۀ حساس سرتتان را از دیگر جوانب متزلزل می‌نمود اما نیروهای خودی که تا لحظۀ آخر تمام تلاششان را به کار گرفته بودند و مقاومت می‌کردند، بالاجبار عقب‌نشینی کردند.

سه روز از آغاز عملیات مطلع‌الفجر می‌گذشت و نیروهای خودی موفق شده بودند ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب را تحت تصرف خود دربیاورند؛ اما این موفقیت ثابت نبود؛ دشمن با ضدحمله‌های پیاپی سنگین، فشار زیادی را به رزمندگان در منطقه وارد می‌آورد. از سویی به علت فاصله زیادی که خط مقدم با عقبه داشت، امکان پشتیبانی نیروهای خودی وجود نداشت. به همین خاطر بعد از 17 روز مقاومت مدافعین اسلام، ارتفاعات تصرف شده باری دیگر به دست دشمن افتاد.

فرماندهان

 

نتایج عملیات

رزمندگان متأسفانه در این عملیات نتوانستند به اهداف مقرر شده و به دست آمده را تثبیت کنند اما طی 17 روز در مقابل عراقی‌ها مقاومت نموده و تجارب بسیاری به‌دست آوردند که به شرح ذیل می‌باشد:

  • در ادغام نیروهای سپاه و ارتش علاوه بر مساله فرماندهی آنچه كه در هدایت نیروها تعیین كننده است، سیستم مخابراتی می باشد. از آن جا كه سیستم مخابراتی عملیات كاملا تحت اختیار تیپ ذوالفقار ارتش قرار داشت، هدایت نیروها در طول عملیات با مشكلاتی مواجه شده بود.
  • در مناطق صعب العبور و كوهستانی، تدارك و پشتیبانی نیروهای عمل كننده امری بسیار حیاتی است.
  • روحیه شهادت طلبی اگر چه بسیاری از موانع و كمبودها را مرتفع می سازد، لیكن باید همراه با آمادگی جسمی و روحی فرد رزمنده باشد؛ خصوصا در مناطق كوهستانی كه آموزش ها و آمادگی های خاص خود را می طلبد.
  • برخلاف دشمن، آتش قوای نظامی جمهوری اسلامی در مواضع دشمن روی ارتفاعات اندك و بی تاثیر بود. این موضوع علاوه بر كمبود مهمات به ضعف دیده بان های ارتش باز می گشت. فرماندهان سپاه در این عملیات دریافتند كه باید حتی الامكان یك گروهاندیده بانی آتش تشكیل داده و ضمن آموزش آن ها، حداكثر بهره برداری را از حداقل آتش موجود در مناطق ببرند.

منبع: سایت جامع مذهبی فرهنگی آوینی