بیانات مقام معظم رهبری
اولین نماز جمعه بعد از شروع جنگ تحمیلی؛ همهی ایمان در برابر همهی کفر
اولین نماز جمعه تهران بعد از شروع جنگ تحمیلی به امامت حضرت آیت الله خامنهای برگزار شد؛ در زیر بخشی از بیانات ایشان درباره تجاوز رژیم بعث به ایران آمده است:
نقشهی شوم یک زیاده خواه
ای برادران و خواهران من! ای ملت قهرمان و رزمندهی ایران! ای به پا دارندگان نماز! این صحنهی جنگ از نظر ما و از نظر دشمن ما یعنی کفر و استکبار جهانی که امروز در چهرهی این عمروبنعبدودِ بدبختِ مغرورِ مفلوک ظاهر شده است، از نظر ما و از نظر دشمن ما دو تحلیل متفاوت دارد. این جنگ را آمریکا و مزدورانش یکجور تحلیل میکنند و ما جور دیگری تحلیل میکنیم. آمریکا و مزدورانش بعد از آنی که در طول نوزده ماه هر چه کردند نتوانستند جمهوری اسلامی را به زانو دربیاورند -حتی حملهی نظامی هم کردند- با خود فکر کردند ما ایران را به جنگی تحمیلی و ناخواسته میکشانیم. عراق را تحریک میکنیم که با ایران جنگ را شروع کند و با این کار چند فایده میبریم. اولاً نیروهای نظامی ایران را تحلیل خواهیم برد، ابزار جنگی آنها را مستهلک خواهیم کرد. ثانیاً مراکز حیاتی و تولیدی و اقتصادی آنها را منهدم خواهیم کرد. پالایشگاهها را منهدم میکنیم، نفت را از آنها میگیریم، سوخت را میگیریم، راهآهن را و ارتباطات را میگیریم، مخابرات را میگیریم، زبدهترین عناصر رزمندهی قهرمان را میگیریم. وقتی که میان مردم نان نبود، برق نبود، رادیو تلویزیون نبود، تولید نبود، کشاورزی نبود، آنوقت امور جمهوری اسلامی را متلاشی میکنیم و بعد هرکس رشته و زمام حکومت ایران در دستش باشد و حتی اگر زمامداران کنونی هم تا آن روز بمانند چارهای ندارند جز اینکه دست احتیاج به سوی ما دراز کنند و ما آن وقت وارد ایران میشویم. همانطوری که در زمان شاه ملعون وارد ایران شده بودیم. باز هم آمریکاست و غرب و ابرقدرتها همه کارهی ایران؛ با این تحلیل به سراغ صدام حسینِ احمقِ جاهطلبِ مغرورِ بدبخت رفتند. جنایتکاران فراری چند ماه است روی او و رژیم پوسیدهی او و دولتمردان او کار میکنند. او را وادار کردند و او با این فکر و با این نیت که خواهد توانست مقابله بکند، چیزی هم به او در این میان خواهد رسید، ثروت مردم عراق را به صورت میگها و تانکها فرستاد به داخل مرزهای ایران. هر روزی هم که میگذرد با اینکه میگهای دشمن مثل برگ خزان بر روی آسمان ایران و آسمان دریا فرو میریزد و تا امروز میلیاردها ثروت مردم مستضعف عراق که در ابزار جنگی یعنی تانکها و میگها متبلور شده بود به وسیلهی مزدوران آمریکا یعنی عوامل مفلوک «خسر الدنیا و الاخره»ی صدام یزید به داخل ایران آمده بودند در اینجا از بین رفته بودند و با آتش نیرومند دلاوران اسلام در هوا و زمین و دریا کوبیده شدند. هر روزی هم که میگذرد و این همه خسارت روزبهروز بر او وارد میآید، باز او را دلگرم میکنند، میگویند جنگ را تو ادامه بده ما به تو پشتیبانی میرسانیم. این تحلیل کفر و استکبار جهانی یعنی آمریکا و مزدورانش. آنها صحنهی جنگ را اینطوری که گفتم مشاهده میکنند. به میدان کشیدن ایران در یک جنگ تحمیلی و تحلیل بردن او و نیروهایش و متلاشی کردن نظامش و آنگاه روی کارآوردن یک دولتِ ضعیفِ مفلوک و آنگاه سلطهی همهجانبه بر ایران، این تحلیل آمریکاست.
و اما تحلیل ما؛ تحلیل ما این است که اسلام و انقلاب اسلامی میدانی برای جولان میجست، این میدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما کسی نبودیم که به خاک عراق یا هر خاک دیگری وارد بشویم و حمله را شروع کنیم. لذا ما حمله را شروع نکردیم اما دشمن که شروع کرد ما ضرب شصت را اول به این دشمن نزدیک و شروعکننده نشان دادیم. عمروبنعبدود خودش به میدان ما آمد، ما او را دعوت نکرده بودیم اما حالا که آمد دیگر برگشتن ندارد. ملت مسلمان عراق از اینکه یک چنین حکومت خائن و فاسدی بر او مسلط است رنج میبرد. ما خود را موظف میدانستیم که به این ملت محروم و به این برادر کمک کنیم. امروز روز آن کمک است. ما عراق را با نیروهایی که خواهم گفت این نیروها کدام است، در این منطقه مزدوران و خائنانی را که بر کرسی حکومت عراق سوارند آنها را در این منطقه دفن خواهیم کرد و آنگاه، و آنگاه نوبت دیگر مزدوران است و نوبت خود ابرقدرتهاست.
دروازهی فتوحات جهانی اسلام، عراق است. معبر سیل خروشانی که باید به سوی کاخهای ستم روانه شود عراق است. ما این مبارزهطلب دیوانه را در اینجا به سزای خود خواهیم رسانید با دو نیرو؛ اول نیروی ایمان به خدا و دوم نیروی انسانی یک ملت بزرگ و استوار. این دو عامل را ابرقدرتها در محاسبات خود به حساب نیاوردند. آنها روی تانک حساب کردند، روی هواپیما حساب کردند، روی سرباز لباسپوشیدهی پادگانهای عراق حساب کردند، اما روی ملتها حساب نکردند. چیزی که ما را با همهی حکومتهای طاغوتی متمایز میکند همین است. ملت ما چیزی دارد که صدام حسین ندارد. او ایمان و اشتراک همگانی ملت در میدان مبارزه است. وقتی امام اشارهای میکند که من تکلیف مردم را تعیین خواهم کرد، سیل تقاضا از سراسر اقطار کشور برای رفتن به جبههی جنگ میرسد. این را مقایسه کنید با وضعیت آن عمروبنعبدود پوشالىِ چوبین، که مردمش در بصره و در نجف و در کربلا و در حله و در بغداد و در مدینه الثورة و در سراسر کشور از اینکه او یک ساعت زودتر از صحنهی روزگار ازاله بشود خوشحالند و کمک میکنند به اینکه او برود و نظامیانش را دیدید که چگونه به جبههی اسلام و جبههی جمهوری اسلامی پیوستند و اگر راه باز باشد، ملت عراق سیلآسا به جبههی جنگ به سود ایران خواهند پیوست و من امروز حرفهای لازمی دارم برای برادران عرب عراقی که در بخش عربی به آنها عرض خواهم کرد.
تحلیل جنگ از نظر ما این است که جبههی اسلامی باید میتوانست در صحنهی سیاست جهانی دست و پا بزند، پرواز کند و عالمگیر بشود. مقدمهای لازم داشت، این مقدمه را دشمن ما به صورت زودرس خودش برای ما تدارک دید و فراهم کرد. ما نیروها را به میدان خواهیم آورد. همهی ملت آماده است، منتظریم امام اشارهای بکند، همه خواهیم رفت، همه خواهیم جنگید. ملت ما باور کرده است این سخن علی بن ابی طالب را که خطاب به سلحشوران اسلام فرمود: «فلموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین»(1) قبول کرده است و پذیرفته است که اگر زنده بماند درحالیکه مقهور سلطهی ابرقدرتهاست در حقیقت مرده است و اگر به خاک و خون بغلتد درحالیکه چنگال خونین ابرقدرتها را قطع کرده است زنده است، ما زندگی میخواهیم، ما مرگ را میخواهیم چه کنیم؟ ما به میدان جنگ خواهیم رفت. شنیدم دستگاه تبلیغاتی مزدور عراق پیغام داده است و سخن پراکنده است که چرا آنها که میگویند خودشان به میدان نمیآیند و شنیدم اسم مرا آورده است. ما میدان آمدنمان مانند میدان آمدن خائن و کافری چون صدام نیست؛ ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم. آن روزی که امام اشاره کند و اجازه دهد من اول کسی خواهم بود که به میدان خواهم رفت. ما میدان جنگ را سالهاست آزمودهایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقیتر و بر او پیروز شدهایم. در میدان رفتن ما شکست نیست. ما به میدان خواهیم رفت و اگر منِ شخصی، از میدان برنگردد و در آنجا شهید بشود یقیناً جمعِ به میدان رفتهها از میدان برنمیگردد مگر آنوقت که پیروز شده باشد. خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها اکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است. این تحلیلِ این جنگ است.
برادران مسلمان! بدانید که همهی ما ملت ایران سربازان و رزمندگان این جنگ جهانی بزرگ خواهیم بود. در این جنگ ما به این قانع نیستیم که صدام خائن خسارت جنگی به ما بپردازد و عقب بنشیند، ما در این جنگ طالب و دنبال این هستیم که رژیم پلید عراق سنگینیاش را از روی دوش ملت برادر و مسلمان ما، عراقیان عزیز بردارد. برادران عزیز، امیرالمؤمنین به ما میگوید: «[فان] الجهاد باب من ابواب الجنة»(2) جهاد دری از درهای بهشت است. «فتح الله لخاصة اولیائه» خدا این در را برای اولیای خاص خود باز کرده است. امروز خدا این در را به روی ما، همه باز کرده است؛ این را ما قدر میدانیم. امیرالمؤمنین به ما فرموده است: «الله، الله، فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله»(3) خدا را، خدا را به جهاد بگرائید با جانتان، با مالتان، با زبانتان و این وظیفهی همهی ماست و من تذکراتی را در خطبهی دوم به شما برادران و خواهران و عموم ملت عزیز ایران برای آمادگی و کمربستگی در راه این جهاد مقدس عرض خواهم کرد. این جنگ برای ما یک جنگ مقدس و مبارک است. دشمن خیال کرد ما را با کشاندن به این جنگ نابود خواهد کرد، اما همچنانی که پس از جنگ خندق، کفار متلاشی و متفرق و نابود شدند و سلسلهی تهاجمات اسلامی تا سالیان درازی دنیا را تکان داد، این جنگ خندق هم ما را وارد دُر پایانناپذیر فتوحات جهانی خواهد کرد.
1) نهجالبلاغه، خطبهی ۵۱.
2) نهجالبلاغه، خطبهی ۲۷.
3) نهجالبلاغه، نامهی ۴۷.