بیانات مقام معظم رهبری
شهادت مرگ زیرکان است
این دیدار در تاریخ ۱۳۶۸/۰۵/۲۵درحضور جمعى از دانشآموزان شاهد و مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور برگزار شد.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اگرچه در روزها و شبهاى متعلّق به سیّدالشّهدا (علیه السّلام) همهی اجتماعات مردم ما و دیگر شیعیان در سراسر عالم، بوى شهادت و عطر فداکارى در راه خدا را دارند، امّا اجتماعى که متعلّق است به خانوادههاى شهدا و فرزندان شهدا و مسئولان دستگاهى که خادم شهدا است، طبعاً آبورنگ دیگرى و حالوهواى مخصوص به خود را دارد. شما یک انتساب افتخارآمیزى به شهادت دارید. شهادت یکى از آن مفاهیمى است که فقط در ادیان معنا می دهد؛ اگرچه در همهی ملّت ها و کشورها اگر کسى در راه هدف هاى ملّى کشته بشود، به او شهید می گویند همهی کشورهایى که امروز نامى و آوازهاى دارند و تاریخى پشت سر آن ها است، کسانى را بهعنوان شهید در میان خودشان میشناسند و به آنها افتخار می کنند و یاد آن ها را گرامى می دارند؛ و این ها همان کسانى هستند که در یک برههاى از تاریخ آن کشور و آن ملّت، در راه هدف هاى ملّى یا حفظ استقلال ملّى جنگ کردند و کشته شدند امّا درحقیقت نام شهید و معناى شهید در آنجایى صادق است که ادیان در آن جا هستند. شهید یعنى آن انسانى که در راه آرمان هاى معنوى کشته می شود و جان خود را که سرمایهی اصلى هر انسانى است صرف می کند براى یک هدف و مقصد الهى و خداى متعال هم در پاسخ به این ایثار و این گذشت بزرگ، حضور او را در ملّت او تداوم می بخشد و یاد او، فکر او، آرمان او زنده می ماند. این خاصیّت کشته شدن در راه خدا است. آن کسانى که در راه خدا کشته می شوند، زنده هستند. جسم آن ها زنده نیست، امّا وجود حقیقى آنها زنده است.
حقیقت هر انسانى خواستهی او است، فکر او است، هدف او و راه او است. آن کسى که براى هدف هاى شخصى و دنیایى کشته می شود، آن هدف هم با او دفن می شود، از بین می رود. هر هدفى که قائم به نفْس انسان و شخص انسان است، متعلّق به او است؛ با رفتن انسان، با مردن انسان، آن هدف هم می میرد و از بین می رود؛ امّا آن هدفى که الهى است و قائم به غیب است و به خواست خدا قائم است و انسان در راه آن فداکارى می کند، با مردن انسان نمی میرد. البتّه همین هدف هاى خدایى هم ممکن است از بین بروند؛ امّا از بین رفتن آن هدف ها و پامال شدنشان در صورتى است که در راه آن ها مجاهدتى صورت نگیرد. اگر کسى در راه هدف هاى والا و هدف هاى الهى مجاهدت کرد، زحمت کشید، تلاش کرد، و بعد آن شخص در راه آن هدف کشته شد، آن هدف زنده می شود، و چون وجود این شخص هم همان هدف است و شخصیّت واقعى او و هویّت واقعى او، قائم به آن هدف است امّا عکس قضیّه، هدف قائم به او نیست، او قائم به هدف است لذاست که زنده می ماند و از بین نمی رود. لذاست که انبیا زندهاند. انبیا و منادیان حق، امروز زنده هستند همهی آنها زندهاند زیرا آن فضایلى که آن ها می خواستند، آن تکاملى که آنها در بشر می خواستند، آن هدف هایى که آن ها دنبال می کردند، با رفتن آن ها نمرد،بلکه بتدریج در واقعیّت عالم و در جریان تاریخ شروع کرد به تحقّق.
اگرچه همهی آن اهداف هنوز برآورده نشده، امّا امروز که شما میبینید در دنیا نداى عدالت هست، نداى آزادى هست، چیزفهمهاى عالم و روشنفکران عالم هدف هایى را بهعنوان هدف هاى عالى اسم میآورند، این همان هدف هاى انبیا است؛ اگرچه آن کسانى که از این هدف ها اسم میآورند، خودشان ندانند که این هدف ها هدف هاى پیغمبران است؛ ولیکن درحقیقت همین است.
آن چیزى که ما باید به آن افتخار بکنیم، این است که رسم شهادت و سنّت الهىِ قتل فیسبیلالله، با نظام اسلامى زنده شد. در گذشته کسانى که حاضر باشند در راه خدا یک سیلى هم بخورند کم بودند. کسانى بودند که همهی عمر آن ها -پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال یا بیشتر می گذشت و در راه خدا تحمّل کمترین سختیها را هم نمی کردند؛ یک اخم در راه خدا نمی کردند و یک اخم را هم در راه خدا تحمّل نمی کردند، چه برسد به اینکه جانشان را و سرمایهی وجودشان را در راه خدا مصرف کنند. براى یک ملّت که به نام اسلام زندگى می کند، خیلى بد است که آحاد آن ملّت در راه این هدف عزیز عظیم، هیچ گونه مشکلى را بر خود هموار نکند. پیدا است که اسلام در آن جامعهاى و نظامى که مردم مسلمان در آن نظام براى اسلام هیچ گونه مشکلى را نخواهند تحمّل کنند، روزبهروز ذوب خواهد شد، کمرنگ خواهد شد و بیاثر خواهد شد. و کشور ما و بسیارى از کشورهاى اسلامى متأسّفانه اینجور بودند؛ یعنى رسم سرمایهگذارى براى دین و تحمّل مشکلات براى خدا چه برسد به کشته شدن در راه خدا در میان این ملّت ها منسوخ شده بود یا بسیار کم شده بود.
و یکى از بزرگترین خدماتى که انقلاب اسلامى و امام و رهبر عظیم این انقلاب به ملّت مسلمان و به اسلام کردند، این بود که انگیزهی فداکارى در راه خدا را در دل ها به وجود آوردند. و امروز چه در کشور ما و چه در دیگر کشورهاى اسلامى، نفوس طیّبهی بسیارى هستند که حاضرند براى خدا تلاش کنند و تحمّل زحمت کنند و دردسر قبول کنند، تا جایى که جانشان را هم در این راه بدهند. و مظهر بزرگ این، همین شهداى عزیز ما هستند که شما بازماندگان آن ها و خانوادههاى آنها و یادگارهاى عزیز آن ها هستید.
و مرگ براى همه هست. ما اگر در راه خدا بمیریم، به حسب موازین مادّى و ظاهرى هم چیزى از دست ندادیم. این مردن که بالاخره سرنوشت اجتنابناپذیر هر یک از ما است و «جان» متاعى است که بالاخره از دست ما خواهد رفت؛ منتها دو جور ممکن است این متاع را و این جان را از دست داد: یکى اینجور که این متاع را گم کنیم، یکى اینکه آن را بفروشیم. کدام بهتر است؟ آنهایى که می میرند و در راه خدا کشته نمی شوند و در راه خدا نمی میرند، آنها جانشان را گم کردهاند؛ چیزى در مقابل گمشده، در دست کسى نیست. آن هایى که این متاع را در راه خدا می دهند و جانشان را در راه خدا مصرف می کنند، کسانى هستند که این را می فروشند و در مقابلش چیزى می گیرند؛ اِنَّ اللهَ اشـتَریّْ مِنَ المُـؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّـ لَهُمُ الجَنَّـة. این جان را شهید فروخت و در مقابلِ آن، بهشت را گرفت، رضاى الهى را گرفت که بالاترین دستاوردها است. با این دید به شهادت و مردن در راه خدا نگاه کنیم. شهادت مرگ زیرکان است؛ مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دست آن ها برود و در مقابلِ آن، چیزى عایدشان نشود. این جان، سرمایهی اصلى ما است. نه مردنِ بدون شهادتْ پیرى و جوانى میفهمد، و نه شهادت؛ بسیارى هستند که در راه خدا کشته هم نمی شوند، امّا در جوانى می میرند؛ چقدر جوان ها هستند که می میرند و درحقیقت جانشان از دستشان رفته؛ اگر در راه خدا حرکت نکنند، اگر مسیر آنها مسیر الهى نباشد و مرگ آنها در راه خدا و هجرت فیسبیلالله و جهاد فیسبیلالله نباشد، این متاع، این عمر که چیز بسیار عزیزى است از دستشان رفت و در مقابلش چیزى هم عاید خودشان نشد. البتّه کسان آنها اگر صبر کنند، خداى متعال در مقابل صبر، به آنها اجر خواهد داد؛ امّا خود آن مرده، در مقابل جانش که از او گرفته شد، هیچچیزى به دست نیاورد.
بسیارى هم هستند که شهید می شوند در راه خدا، امّا در سنین غیرجوانى -این شهداى محراب ما، این عزیزانى که در جبهههاى جنگ در سنین بعد از جوانى به شهادت رسیدند که کم هم نیستند این ها هم کسانى هستند که جانشان را فروختند؛ جوان هاى ما هم همینجور.
شهادت یک چنین امتیازى است براى هر انسانى. واقعاً اگر خداى متعال این دعا را از کسى قبول بکند که مرگ او را به شهادت قرار بدهد، بزرگترین امتیاز را به او داده؛ زیرا سرمایهاى که از بین می رفت، هدر می شد، پوک می شد، ضایع می شد، در مقابلش چیزى نبود، خداى متعال آن را بهعنوان یک کالایى قبول کرده و در مقابلِ آن، بهشت را و رضاى خودش را داده.
حالا چرا شهادت اینقدر باعظمت و بااهمّیّت است؟ علّت این است که این انسانى که جان خود را در راه خدا می دهد، درحقیقت در یک لحظهی نیاز، در آنوقتى که دین خدا و راه خدا احتیاج دارد به کسانى که آن را رونق بدهند، آن تلاش لازم را انجام داده. کسى که در راه خدا تلاش می کند، براى خدا از راحتى، از زن و بچّه، از آسایش معمولى، از امتیازات مادّى صرفِنظر می کند و خود را در یک سنگرى از سنگرهاى مبارزه قرار می دهد، این گذشت او، این عظمت مجاهدت او است که پاداش الهى را که همان شهادت است براى او به دنبال دارد.
لذا مکرّر عرض کردهایم که شهادت درحقیقت پاداش و مزد جهاد فیسبیلالله است و بالاترین مزد است.دو نکته را عرض بکنم: یک نکته دربارهی تأثیر این شهادت ها در تقویت نظام اسلامى است. برادران و خواهران! بدانید و می دانید که امروز نظام اسلامى و ملّت مسلمان ایران،در دنیا و در چشم قدرتهاى شیطانى، داراى ابّهتند. این ابّهت، این اقتدار معنوى، ناشى از همین شهادت ها است؛ همین کارى است که عزیزان شما کردند. این نوجوانها و بچّههاى شهدا بدانند که پدران آنها موجب شدند که اسلام در چشم شیطان ها و طاغوت هاى عالم ابّهت پیدا کند. یک روزى بود که اصلاً به اسلام اعتنائى نمی کردند، به جامعهی مسلمین کمترین محلّى نمی گذاشتند، آنها را قابل فکر نمی دانستند؛ امّا امروز می فهمند که نه؛ اسلام کاخ هاى اقتدار شیطانى را در سرتاسر دنیا دارد می لرزاند. این امام بزرگوارى که نام او و یاد او و نَفَس او دل قدرت هاى طاغوتى را آب می کرد و کاخ هاى آنها را تکان می داد، عظمتش بهخاطر اسلام بود؛ چون خادم اسلام بود، چون خود را خدمتگزار اسلام و مسلمین می دانست. عظمت امام هم از عظمت اسلام بود؛ اگرچه مجاهدت او و ملّتش به اسلام عظمت بخشید.
این یک نکته است که امروز به فضل همین شهادت ها و به برکت خون شهداى ما، ملّت ما یک ملّت سربلند و آبرومند است. و ملّت ها آبرو و عزّت را اینجور باید پیدا کنند. قدرت هاى استکبارى براى ملّت هاى کشورهاى امثال ما کشورهاى اسلامى و دیگر کشورهاى مستضعف حقّ حیات قائل نیستند، حقّ رأى و نظر قائل نیستند، حتّى حقّ استفاده از منابع ثروت خودشان را هم قائل نیستند. با قدرت هاى شیطانى از سرِ ضعف و ذلّت نمی شود وارد شد؛ چون به ضعیف رحم نمی کنند. باید هر ملّتى خود را قوى کند و قدرت حقیقى خودش را پیدا بکند و این جز به برکت اعتقاد و عمل در راه آن اعتقاد تا سرحدّ مجاهدت و شهادت، امکانپذیر نیست.
این کارى است که ملّت ما و همین شهداى ما انجام دادند. لذا امروز دنیاى استکبارى نه انسان ها، نه ملّت ها، ملّت ها که با ما همراهند دنیاى قدرت ها و دولت هاى مستکبر، ناچار شدند اسلام را و جمهورى اسلامى را و نظام اسلامى را تحمّل کنند و آن را بپذیرند؛ چارهاى جز این ندارند.
البتّه از توطئه و اِعمال دشمنى و مکر غافل نیستند؛ شما هم غافل نباشید. و من عرض کنم که امروز مهمترین شگرد دشمنى استکبار جهانى در کیفیّت تبلیغات او است. به اعتقاد من امروز طرّاحان سیاسى و تبلیغاتى مینشینند دربارهی کشور ما و مردم ما و دولت ما و مسئولین ما یکییکى فکر می کنند و چگونگى تبلیغات را نسبت به این مجموعه انتخاب می کنند و این خبرگزاریهاى وابستهی به استکبار و به صهیونیسم بینالمللى با همان شیوهها عمل می کنند در باب تبلیغات کشور ما. این تبلیغاتى که امروز این خبرگزاریها می کنند یا حرفهایى که رادیوها می زنند، تمام این ها حسابشده است.
این حرف هایى که راجع به ملّت، راجع به انقلاب، راجع به امام، راجع به مسئولین، راجع به دولت، راجع به آینده می زنند، تمام را محاسبه می کنند. و ما امروز با ترفندهاى تبلیغاتى مواجه هستیم. ملّت ما در مقابل تبلیغات دشمن بایستى خیلى هوشیار باشند.
و نکتهی دوّم و حرف آخر این است که بازماندگان شهدا باید به شهدا افتخار بکنند؛ امّا به این افتخار اکتفا نکنند. راه شهدا را باید دنبال کنید. راه شهدا، راه دین بود، راه فداکارى براى اسلام بود، راه سربازى انقلاب بود، راه تقویت نظام اسلامى بود. خانوادهی شهدا، تبلیغ دین و احترام به اسلام و استحکام بخشیدن به نظام و سربازى انقلاب را باید بیشتر از بقیّهی مردم، شعار خودشان قرار بدهند و در این راه حرکت کنند. بعضى خیال می کنند معناى این که خانوادههاى شهدا مورد احترام و عطوفت دستگاههاى دولتى و مردم هستند، این است که این خانوادهها شهیدشان را دادهاند، و دیگر وظیفهاى بر عهده ندارند؛ این اشتباه است. هر کسى که بیشتر براى این نظام سرمایهگذارى کرده، بیشتر موظّف است که این نظام را حفظ کند. در یک شرکت، هر کس سهم بیشترى دارد، نسبت به منافع آن شرکت حسّاسیّت بیشترى دارد. خانوادههاى شهدا که سرمایهگذارى بیشترى براى نظام کردهاند عزیزشان را در راه این نظام دادند باید بیش از تمام مردم براى حفظ نظام اسلامى و حیثیّت این نظام حسّاس باشند؛ که بحمدالله همینجور هم هست. خوشبختانه بازماندگان شهداى ما به نحوى هستند که انشاءالله موجب رضاى روح مطهّر شهداى ما است.
و مسئولین مربوط در بنیاد شهید هم باید بر روى کارهاى فرهنگى و فکرى و خدمات معنوى به این خانوادهها سرمایهگذارى بیشترى بکنند. خدمات مادّى به خانوادههاى عزیز شهدا البتّه لازم است امّا خدمات معنوى و فکرى لازمتر است. اگر ما خدمات مادّى را در اختیار این عزیزان قرار بدهیم امّا خدمات معنوى و فکرى را نه، درحقیقت کار عبثى انجام دادهایم. لذا بر روى مسائل معنوى و فکرى باید برنامهریزى بشود، کار بشود، سرمایهگذارى بشود و کار معقول، کار خوب، کار عمیق، کارى که کارشناسها نشسته باشند آن را پیدا کرده باشند آن هم به دست صمیمیترین و دلسوزترین و کارآمدترین افراد، باید انجام بگیرد. در آنچنان سرمایهگذاریاى، بههیچوجه ضرر نیست و هرچه هست نفع خواهد بود.اگر ما کار فکرى و فرهنگى هم بکنیم ولى ببینیم که فایدهاش کم است، بایستى تردید کنیم در کیفیّت برنامهریزى خودمان؛ نه اینکه تردید کنیم در فایدهی کار فرهنگى.
کار فرهنگى از آن کارهایى است که اثرش صد درصد است؛ یعنى هیچ کار فرهنگیاى نیست که اثر نگذارد. هر کار فرهنگى اگر درست انجام بگیرد اثر خواهد گذاشت. ممکن نیست که یک عمل فرهنگى در فضائى انجام بگیرد و تأثیرى به جا نگذارد. چون این راز را تبلیغاتچیهاى جهانى می دانند، این همه خرج می کنند، صرف می کنند، این رادیوها را و این خبرگزاریها را به راه میاندازند؛ چون می دانند کار فرهنگى یعنى چه. هیچ سرمایهگذاریاى نیست که مثل سرمایهگذارى فرهنگى تأثیرش قطعى و نتیجهاش صد درصد باشد. اگر ما دیدیم این کار فرهنگىِ ما تأثیر ندارد، باید بدانیم ارکان این کار ناقص است و بمیزان، انجام نگرفته. بگردیم عیبش را پیدا کنیم و انشاءالله انجام بدهیم.
امیدوارم که خداى متعال به همهی شما خانوادههاى عزیزان شهیدِ ما فضل و لطف خودش را نازل کند؛ و همچنین برادران عزیز پاکستانى که در اینجا هستند این جوانان مؤمن و دلسوز و متعهّد که به این برادران عزیز امید است؛ و اینها به حکم آگاهى و روشنفکریاى که دارند مسئولیّت سنگینترى دارند و اسلام به این سربازان و به اینگونه سربازان جوان و مؤمن و متعهّد بسیار احتیاج دارد و به آنها می بالد خداوند انشاءالله به همهی شما توفیق بدهد؛ و خداوند ما را در راه خودش موفّق و ثابتقدم بدارد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته