زندگینامه شهید سید احمد پلارک

شهید سید احمد پلارک

صدای شهید

عکس‌های بیشتر

مزار شهید روی نقشه

فیلم‌های مرتبط

کتاب‌های مرتبط

عملیات‌ها

مشخصات
نام و نام خانوادگی سید احمد پلارک
نام پدر سید عباس
تاریخ تولد 1344-02-07
محل تولد اطلاعاتی موجودی نیست
شهادت
تاریخ شهادت 1366-01-22
منطقه شهادت شلمچه
عملیات عملیات کربلای 8
مزار گلزار شهدای تهران
مزار شهید سید احمد پلارک
گل لاله ذکر صلوات برای شادی روح شهید سید احمد پلارک
3

خاطرات شهید سید احمد پلارک

او علاقه و ارادت قلبی زیادی به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت.
زمانی که در مرحله اول عملیات کربلای 5 از ناحیه سینه مجروح شد، برای تکمیل عملیات به همراه محسن امیدی از بیمارستان فرارکرد و به منطقه رفت، اما بار دیگر به دلیل رکب خوردن از دشمن، این بار از قسمت پهلو، بازو و صورت مجروح شد. عجیب بود ولی با اینکه برایش سوختگی ایجاد نشده بود، آثار سوختگی نیز در صورت و بدن داشت. وقتی از شهید پلارک درخصوص آثار سوختگی سوال کردند، او اینگونه پاسخ داد که:«وقتی به عقب برمی‌گشتم. دقت کردم که پهلو، صورت و بازوهایم مجروح شده‌اند. در دل گفتم اگر آتش بگیرم دیگر به قول بچه‌ها، «زهرایی» می‌شوم. در این فکر بودم ،که یک خمپاره کنارم به زمین اصابت کرد. خرج آرپی‌جی شعله گرفت و جرقه‌های آتش بر روی لباس‌هایم افتاد، به همین خاطر لباس‌هایم آتش گرفت.»

حسین جهاندیده از همرزمان شهید سید احمد پلارک، نقل می‌کند:«قبل از عملیات کربلای 8، با گردان رفته بودیم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده، ولی تمام بدنش می‌لرزید. گفتم:«چی شده؟» گفت:« فک می‌کنم تب و لرز کردم.»
بعد از یکی دوساعت، به من گفت: «امروز حتماً باید بریم بهشت رضا.» اتفاقا برنامه آن روز گردان هم، بهشت رضا علیه السلام بود. از احمد پرسیدم:«چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا؟» با اصرار من، تعریف کرد: «دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: «تو در بهشت همسایه منی! من خیلی تعجب کردم، تا به حال او را ندیده بودم. گفتم: تو کی هستی و الان کجایی؟ گفت: من در بهشت رضا(ع) هستم.»
احمد آن روز آن قدرگشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی‌دانست، پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف‌ها زد.