شهید علی چیت سازیان

شهید علی چیت سازیان

صدای شهید

عکس‌های بیشتر

مزار شهید روی نقشه

فیلم‌های مرتبط

کتاب‌های مرتبط

عملیات‌ها

مشخصات
نام و نام خانوادگی علی چیت سازیان
نام پدر ناصر
تاریخ تولد 1341-09-20
محل تولد اطلاعاتی موجودی نیست
شهادت
تاریخ شهادت 1366-09-04
منطقه شهادت گامو
عملیات اطلاعاتی موجودی نیست
مزار گلزار شهدای همدان
عکسی موجود نیست
مزار شهید علی چیت سازیان
گل لاله شادی روح شهید علی چیت سازیان صلوات
2

{کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد.}

شهید علی چیت سازیان، فرمانده محور عملیاتی لشگر انصارالحسین(ع) که دورۀ نوجوانیش رسید به انقلاب و جوونیش سهم جنگ شد؛ عقرب زردی، که صدام به او لقب داده بود.

در سالروز ولادت مولایش علی (ع) یعنی سیزدهم رجب ۱۳۴۳، در خانواده متدین و مؤمن همدانی متولد شد. به همین مناسبت نام او را علی انتخاب کردند و از کودکی در کارخانه یخ کار می‌کرد، از همین رو پدرش نذر کرد که علی سقا شود. حیدری مرام، پر تلاش و تیزهوشی  از خصوصیات بارز شهید علی چیت سازیان در دوران كودكی‌اش بود. بدلیل علاقه زیاد وی به ورزش‌های رزمی توانایی جسمانی بالایی داشت.

بخاطر شرایط فقر از سن کم برای امرار معاش خانواده‌اش کار می‌کرد. در سال 57 همزمان با پیروزی انقلاب به هنرستان رفت. او همانند میلیون‌ها انقلابی در راه پیروزی و استقلال انقلاب اسلامی تلاش های زیادی به عمل آورد.

از هنرستان برای تشکیل ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی (ره) وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزش‌های نظامی را گذراند. بخاطر هوش و ذکاوت بالای علی در یادگیری فنون نظامی در مدت کوتاهی به عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد . و بعد از آن او فرمانده مرکز آموزش نظامی شد.

شروع جنگ تحمیلی و تجاوز عراقی‌ها به خاک ایران، علی 17 ساله بود اگرچه سنه کمی داشت اما اشتیاق زیادی برای حضور در جبهه داشت. بخاطر عملکردی که قبل از شروع جنگ در بسیج انجام داده بود، گردان انصار الحسین (ع) را تشکیل  و  با مسئولیت آموزش جنگ‌های کوهستانی در این گردان به منطقه عملیاتی رفت.

شهید علی چیتسازیان در جبهه

یکسال پس از شروع جنگ در عملیات مسلم ابن عقیل درحالی که 18 سال بیشتر نداشت ۱۴۰ نفر از نیروهای رژیم بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند.

با تشکیل گردان انصار الحسین (ع) به عنوان فرمانده محور اطلاعات عملیات این گردان برگزیده شد و در اغلب عملیات‌های طراحی شده توسط رزمندگان اسلام شجاعانه حضور داشت.

با اینكه مسئولیت سنگین فرماندهی اطلاعات و عملیات لشكر انصارالحسین( ع) بر عهده‌اش بود و در زمان عملیات‎ش مواضع دشمن را از قبل شناسایی میکرد،اما به یاری رزمندگان گردان‌های عملیاتی برای حضور در عملیات می‌شتافت. و هیچگاه از نیروهای بسیجی دور نمی‌شد. شهید علی چیت سازیان بعنوان فرمانده محور عملیاتی لشكر انصارالحسین( ع) در عملیات كربلای ۴ و کربلای ۵ با دشمنان اسلام مبارزه میکرد.

 

در عملیات والفجر ۸  با حماسه آفرینی‌های خود در صحنه تاریخ را ماندگار کردند به گونه‌ای که فرمانده محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لشكر انصارالحسین( ع)، را حافظان تنگه احد در نبرد فاو لقب داد.

شهید علی چیت سازیان کنار هم رزمانش

تیز هوشی و قدرت تصمیم‌گیری فوق‌العاده او در شناسایی عملیات‌ها باعث شده بود که فرماندهی لشگر انصارالحسین(ع) بگوید: با وجود علی بسیاری از مشکلات عملیاتی ما حل می‌شود.

علی چیت سازیان در حال سخنرانی

“در یکی از جلسات، فرمانده قرارگاه نجف پرسید: جوان ریش خرمایی کیه؟ یکی از فرماندهان گفت: مسؤول اطلاعات و عملیات، اعجوبه‌ای در کار اطلاعات است.

وقتی از علی چیت‌سازان خواستند گزارش آخر را بدهد، مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده زرباطیه به بدره گذاشت و گفت که فرمانده تیپ عراقی چه زمانی می‌آید و چه زمانی می‌رود، حتی اینکه تا کجا او را با سواری و بقیه مسیر را از کجا تا خط با جیپ و نفربر فرماندهی می‌آورند.

فرمانده قرارگاه اصلاً‌ باورش نمی‌شد که علی و نیروهایش ظرف یک ماه، خطوط سه و چهار عراق را هم شناسایی کرده باشند! برای همین چیزها بود که صدام به او لقب «عقرب زرد» داده بود.”

شهید علی چیت سازیان هچون مولایش علی(ع) در صحنه‌ی جنگ می‌رزمید و 6 بار در عملیات‌ها مجروح شد اما هر بار با اشتیاق بیشتری برای دفاع از کشورش سرپا می‌شد و  همیشه شوق شهادت در وجودش موج می‌زد. سرانجام این سردار شجاع و سلحشور اسلام در روز چهارم آذر ۱۳۶۶ مدتی بعد از شهادت برادرش امیر چیت سازیان در حین انجام یک مأموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

“بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و سپاس خداوندى را كه در رحمت خود را در این عصر و زمان بر روى بندگان خود باز كرده و راه و روش اسلام شناسى را به ما آموخت و ما را از ظلمت و تاریكى به صبح سفید و آشنائى و پیروزى بر نفس سركش كشاند و از خواب غفلت به بیدارى كشید و از مردن در رختخواب و یا در راه غیر خدا به شهادت در راه خودش كشاند و چنین پدر بزرگوارى را ، الگوى تمام خوبیها ، مرد تقوا و عمل ، انسان پاك و فرعون كش ، بت شكن زمان ، انسان سخن و عقل ، پیر شكست ناپذیر و گوهر جماران را به عنوان رهبر بر بالاى سر ما یتیمان نهاد و درس تقوا و آزادگى را از زبان حسین (ع) بر ما آموخت و قلب سیاه و كدر ما را با گذشت و جان بازى و ایثار و صبر و استقامت در راه خدا سفید و پاك گرداند و حال اگر شب و روز شكرگزارى كنیم قدر این نعمت خدا را نتوانیم دانست خداوند در این مدت انقلاب یك نعمت بزرگى باز به ما بخشانید و آن هم جنگ با كافران و خداشناسان روى زمین تا بتوانیم خودمان را در صحنه عمل امتحان كنیم و براى رسیدن به جهاد مقدس (اصغر) باید موانع هاى بزرگى را از سر راه برداریم و آنهم مبارزه با نفس و یا جهاد اكبر است. واقعا كه جبهه دانشگاه الهى است ، دانشگاهى كه در آن درس تقوا ، درس گذشت، استقامت، فداكارى ، جانبازى ، صبر و غیره آموخته میشود ، جبهه جائى است كه انسانهائیكه در آن قدم مى گذارند باید از ته قلب بر سرور شهیدان آقا ابا عبدالله لبیك گویند و حسین گونه تا آخرین لحظه عمر خود باشند ، جبهه جایى است كه انسان یك قدم از دیگران نسبت به خدا نزدیكتر است. خاك جبهه ایران همچون خاك كربلاست چون زمانیكه عزیزان سر بر زمین مى گذارند و زمین را با خون خود آبیارى میكنند به عشق رسیدن به آقا ابا عبدالله (ع) و بیاد آن بزرگوار هستند و خداوند در این راه پاداش قرار داده است كه بالاترین پاداشش شهادت در راه اوست .

در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند.

پیام به مردم حزب الله و زحمت كش

البته اینجانب كوچكتر از آن بودم كه بعد از رفتن خود پیامى بدهم خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند كوچكتر مى دانم ولى گفتنیهاى زیادى براى مردم دارم كه بعد از خاموش شدن چراغ عمرم شما مقدارى از آن را روى كاغذ مى خوانید . اول اینكه امام عزیز را تنها نگذارید و به پیامهاى پدرگونه او از ته قلب گوش فرا دهید و مانند مردم كوفه نباشید كه ابا عبدالله را تنها گذاشتند اگر تا به الان در این راه مقدس قدم نگذاشته اید و به پابوس اسلام نیامده اید فرصت هست و هر وقت كه پیش خدا بیائید خداوند شما را قبول مى كند و دیگر اینكه راههاى انحرافى كه انسان را از خط امام عزیز و بزرگوار دور مى كند پرهیز كنید . امام عزیز فعلا فرموده اند كه باید در جبهه باشیم و دفاع را واجب دانسته اند جبهه هاى گوناگون براى خودتان درست نكنید جبهه فقط و فقط خط مقدم است و براى همه واجب است نگذارید امام عزیز براى چندمین بار به ما بگوید كه به جبهه بروید اگر ما سرباز او باشیم فرموده اند و دیگر كافى است ما باید به دنیا ثابت كنیم كه هر چه امام مى گویند با جان و دل خریداریم از گروه بازى و خیانت به خون شهدا باید دیگران به فكر كمك كردن به این خاك باشند نه به فكر مسئول بودن و مسئولیتها كه به عهده ما میگذارند به فكر كمك كردن به مستضعفان باشیم نه به كسانیكه از زحمت و خون شهدا استفاده میكنند و نفعى هم به انقلاب و جنگ نمیرسانند پیام دیگرى كه دارم این است كه سعى كنید كه در این دو روزه زندگى امام بزرگوار را راضى نگهدارید و از همه بالاتر پروردگار عالیتان را لباس عاشقانه رزم را بر تن كنید و پوتینهاى خود را محكم ببندید و پیشانى بند الله اكبر بسته و پشت پا به این دنیا و مادیات زودگذر زنید و با یك دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و به سوى جبهه هاى حق علیه باطل حركت كنید و به زبان خود این را جارى كنید جنگ جنگ تا پیروزى .

پیام براى برادران واحد اطلاعات و عملیات

آن سوكشان با سرخوشان ، این سو كشان با ناخوشان یا بگذرد یا میشكند كشتى در این گردانها برادران عزیز از این كه خداوند بزرگ توفیق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزیزان فداكار باشم شكرگزارم ولى مى خواهم بگویم كه این واحد مقدس را خیلى خیلى قدر بدانید كارهائیكه شما برادران عزیز انجام مى دهید عاشقانه است نه علاقه براى رضاى الله است نه براى كس دیگرى ، از ته قلب اینجانب را حلال كنید و خلاصه این بنده گنهكار و حقیر را به بزرگى خودتان ببخشید و از خدا برایم طلب آمرزش كنید چند پیام است كه مى خواهم برایتان بگویم .

1- خداوند را سعى كنید با حركت قلبى راضى نگه دارید .

2- براى شهادت و یا رفتن تلاش نكنید براى رضاى او كار كنید و بگویید خداوندا نه براى بهشت كه و نه براى شهادت اگر تو ما هم در جهنمت بى اندازید و فقط از ما راضى باشى براى ما كافى است .

3- خانواده شهدا را فراموش نكنید . بخصوص شهداى واحد .

4- به مجروحین و معلولین سركشى كنید مخصوص برادران واحد .

5- در وقت نماز این بنده را هم دعا كنید و نماز وحشت شب اول قبر را هم براى من بخوانید .حلال كنید .

پیام به پدر و مادر و برادر و خواهرم

اى پدر و مادر عزیزم مى دانم كه‌جز زحمت و ناراحتى براى شما چیز دیگرى نداشتمك و جاى نگذاشتم و مى دانم كه شهادت فرزند دوم براى شما مشكل است و این را بدانید و خوشحال باشید كه من را دشمنان خداوند نكشند مانند منافقین بلكه دشمنان خداوند مرا نشانه گرفتند و من این راه مقدس را آگاهانه انتخاب كردم و خوشحال هستم كه به مقصد آخر رسیدم و اگر خداوند قبول كند و این دنیا دنیاى فانى است و زود گذر و زندگى آن است كه كارنامه قبول را بگیر م و از این دنیا برویم از شما مى خواهم كه خداوند را از خودتان راضى نگه دارید و خوشحال باشید كه خون دادن شما هم سهمى را بر دین خدا پیدا كردید .

برادر عزیزم مى دانم كه بعد از رفتن من شما خواهى ماند و دیگر برادرى ندارى ولى مى خواهم بگویم كه خوشحال باش كه دو برادر خودت را در راه خداوند بزرگ قربانى داده اى . و هر طور كه مى توانى سعى كن كه انقلاب و جنگ را یارى كنى از خداوند بزرگ هم براى پدرم كه خیلى خیلى زحمت من را كشیده است و مى دانم مقدارى از آن‌موهایش كه سفید شده است من سفید كرده ام و همین طور موهاى مادرم از خداوند مى خواهم كه صبر به آنها عنایت بفرماید خواهش كه از شما دارم براى من گریه نكنید گریه براى مظلومیت آقا ابا عبدالله بگرید . و از خواهرم مى خواهم كه زینب گونه باشد و از خداوند هم مى خواهم كه به آن هم صبر عنایت بفرماید . از كلیه فامیلها و آشنایان حلالى به جاى من بخواهید و همسایگان هم آنهایى كه در کنارمان بودند و هم همسایگان آپارتمان و هم اطراف و از خانواده رستگارى و غیره هم حلالى بخواهید . برادر عزیزم حسین فرزان براى شما برادر عزیزم هم از خداوند بزرگ صبر مى خواهم و از تو مى خواهم كه براى

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمینى را نگهدار على چیت سازیان

مقدارى پول كه از من مى خواهند

1 -600 3 تومان موتورى 32

2- 1300 تومان در خرم آباد به موتورى سپاه بدهكارم

3- 10000 تومان حاج آقا

4- مقدارى پول هم رضا حاجیلوتعاون رزمى سپاه مى خواهد

5- 700 تومان اسماعیل اسدى

6- دو سال نماز بدهكارهستم و 2 ماه روزه نزدیك 4ماه 1روز هم نتوانستم روزه بگیرم به دلیل مریضى كه داشتم این ها هم حل شود .

7- نزدیك سه هزار تومان هم حق مظالم بدهید .

در ضمن اگر كسى هم پول مى خواهم اگر ندارد بدهد حلال آن باشد .

تو همسر عزیزم

از اینكه مدت آشنایى ما كم بود و بیشتر آن را من در منطقه بودم از شما معذرت مى خواهم ولى از این خوشحال هستم كه من هم ادعاى تكلیف و رضایت خداوند را كه بود كه باید انجام مى دادم . اگر در این زمان هر كس در زندگیش از روى مال دنیا و زندگى شیرنى بدون دردو سرو لذتهاى دنیوى‌پل پیروزى زد و خود را در جهاد اصغر رساند عاقبت به خیر خواهد شد .

از شما مى خواهم كه بعد از من همچون زینب محكم و استوار باشید اگر خداوند به من فرزندى داد در بزرگ كردن آن سعى و تلاش داشته باشد و در تربیت آن جدى باشد اگر خداوند به من دختر داد آن را یك مسلمان واقعى و اسلام شناسى خوب بزرگ كن و اگر پسر داد آن را جلورى بزرگ كنید كه نان را از راه حلال بدست بیاورد . و به مستضعفان كمك كند و از بچگى آن را عاشق ابا عبدالله كن و تربت آن را دهان آن بگذار و آن را چون مولایمان حسین آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هیچ وقت جلوى زورگویان دنیا سر خم نكن و خداوند را براى رضاى آن عباد ت كن .

به فرمانده عزیزم

از برادر همدانى و برادر كیانى و برادر شادمانى كه به عنوان فرمانده من بودن اگر در كار كم كارى كردم امیدوارم كه مرا حلال كنید و اگر از من بدى دیدید امیدوارم كه آن را هم حلال كنید .

پدر عزیزم از مهمانانى كه به منزل ما مى آیند براى تسلیت گفتن بخصوص برادران اطلاعات خوب قدر دانى نما .”