صیاد، مردی جوانی بود که در سالهای اولیه حکومت ظلم در روستایی با طبیعت بکر و زیبا به نام آوین در میانه میزیست. او که همانند دیگر همشهریهایش زیر بار ظلم مالک روستا نمیرفت، شهر و دیارش را رها کرد و به قائمشهر مهاجرت کرد و همانجا تشکیل خانواده داد. حاصل این ازدواج پسری شد به نام مرتضی که در 21 شهریور 26 متولد شد و پدر و مادر او را کامران صدا زدند.
روحیه لطیف کامران از همان کودکی با کشیدن نقاشی و بعدها با نوشتن داستان و مقاله و سرودن شعر خودش را نشان داد. همین ذوب شدن ر هنر نهایت او را به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران کشاند و در سال 44 در رشته معماری پذیرفته شد و با گرفتن فوق لیسانس در سال 54 از آن دانشگاه فارق التحصیل شد.
از معاشرت با مریم تا ازدواج
به گفته مریم امینی؛ سال 54 پانزده سالم بود که با شهید سید مرتضی آوینی آشنا شدیم. ده سالی از او کوچکتر بودم، با هم فیلم میدیدیم و کتاب میخواندیم. بعد از 4 سال معاشرت، سال 57 خانهای کوچک در شریعتی اجاره کردیم و در نهایت سادگی، تنها با خرید یک کت و شلوار برای او و بلوز و دامن سفید برای من زندگی مشترک خود را شروع کردیم. ثمره این ازدواج 2 فرزند دختر و یک پسر شد.
شهید سید مرتضی آوینی؛ راهی طی شده
زندگی او به قطع یقین به دو دوره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم میشود. کامران دهه 40 با مرتضای بعد از 57 بسیار متفاوت است و به گفته دوستانش هیچ ربطی به هم ندارد. او به شعرهای شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد علاقه داشت، کروات میزد و فلسفه غرب رو مطالعه میکرد. موهایش را بلند میکرد و شلوار جین میپوشید.
شهید سید مرتضی آوینی در جوانی
شهید سید مرتضی آوینی در مورد روزگار جوانیش میگوید؛
… “تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام. اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس بهراستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت… و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم”.
به قول خودش
“هر کس شیطانش قویتر است، رحمانش نیز قویتر است…”
به قطع او که فردی متهور و جسور در دوران جوانی بود تا هر فضایی را امتحان کند، بعد از تحولش در دنیای دیانتش نیز فردی دلیر بود.
خودم را از میان برداشتم
شهید سید مرتضی آوینی هرچه آموخت به گفته خودش خارج از دانشگاه بود و در سایه تعهد اسلامی به دست آمد. او که راه خود را با انقلاب پیدا کرده بود تمامی دست نوشته های خودش را در زمینه شعر، داستان، فلسفه و.. سوزاند و تصمیم گرفت دیگر از نفس سخنی نیاورد و خودش را از میان بردارد، تا هرچه هست خدا باشد. به قول حضرت مولانا؛
هر که گوید او منم، او من نشد
خوشه او لایق خرمن نشد
من مشو، از من بشو تا من شوی
خوشه شو تا لایق خرمن شوی
روایت فتح
شهید سید مرتضی آوینی در حال ساخت مستند
او با پایبندی به آرمانهای امام و انقلاب در سال 1358 به جهاد سازندگی پیوست و فیلم سازی را با ساختن غائله گنبد آغاز کرد و جز اولین گروههایی بودند که پس از شروع جنگ ایران و عراق به جبهه رفتن.
همین گروه با شروع عملیات والفجر 8 زمینه ساز ساخت مجموعه زیبای روایت فتح شد، که تا پایان جنگ هم از تلویزیون پخش میشد.
آوینی میگوید: ” انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمیتوانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروههای فیلمبرداری ما با همان انگیزههایی که رزمآوران را به جبهه کشانده بود کار میکردند… اینجا عرصهای نبود که فقط پای تکنیک یا هنر در میان باشد.”
حقوقی که از گروه جهادی دریافت میکرد ماهی 7 هزار تومن بود که توسط جهاد سازندگی یا سپاه پاسداران پرداخت میشد، در سال 66 نود هزارتومن به گروهشان توسط جهاد سازندگی کمک شد که شهید آوینی آن را به خانوادههای شهدای گروهشان هدیه کرد.
موسسه فرهنگی روایت فتح که پس از پذیرش قطعنامه 598 متوقف شده بود، در سال 1370 به دستور آیت الله خامنهای کار خود را با ساخت فیلم و مستند درباره دفاع مقدس از سر گرفت و مجموعه مقالاتی را با عنوان آیینه جادو، قاب تصویر، زبان سینما و… در ماهنامه سوره چاپ کرد و همین دست نوشتهها باعث شد برخی جریانهای سیاسی وابسته به حکومت با شهید مرتضی آوینی به مخالفت بپردازند.
شهید آوینی در کمتر از یکسال بخش زیادی از مجموعه شهری در آسمان که به واقعهی محاصره و بازپسگیری خرمشهر را به نمایش میگذاشت تهیه کرد و از تلویزیون پخش شد.
او همچنین برای ساختن مجموعههایی در مورد آبادان، سوسنگرد، هویزه، فکه و اتمام مجموعه شهری در آسمان نیز برنامه ریزیهایی کرده بود که ناتمام ماند.
تحویل نفوس شهدا
پیکر شهید سید مرتضی آوینی
شهید سید مرتضی آوینی دو روز قبل از عزیمت به منطقه فکه، در پاسخ به این سؤال که به کدام منطقه میروی گفته بود:
“میدانی به کجا میروم، به فکه؛ همانجایی که رزمندگان ما با چشم خود، تحویل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده میکردند.”
20 فروردین 1372 زمانی که شهید آوینی به همراه محمد سعید یزدان پرست و جمعی از بچههای گروهش در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند “شهری در آسمان” به منطقه فکه رفته بودند، با مین جا مانده از دوران جنگ برخورد کردند و بر اثر ترکشهای مین به شهادت رسید و او همچون نامش سعادتمند شد.
پیکر او در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران توسط آیت الله خامنه ای و جمعی از دوستان، هنرمندان و نویسندگان تشییع و به خاک سپرده شد.
پس از شهادتش، از سوی رهبر انقلاب، لقب” سید شهیدان اهل قلم” را از آن خود کرد و به پاس تعهد او در حوزه هنر، روز شهادتش با عنوان ” روز هنر انقلاب اسلامی” نامگذاری شد.
آثار منتشر شده از سید مرتضی آوینی:
فیلم
• روایت فتح
• شیر مردان خدا! کرب و بلا در انتظار است
• شهری در آسمان
• هفت قصه از بلوچستان
• با تیپ المهدی در محور راس البیشه
• حقیقت
• با دکتر جهاد در بشاگرد
• سیل خوزستان
• خان گزیده ها
• شش روز در ترکمن صحرا
کتابهای منتشر شده از شهید سید مرتضی آوینی:
• هر آنکه جز خود
• آئینه جادو
• توسعه و مبانی تمدن غرب
• گنجینه آسمانی
• یک تجربه ماندگار
• فردایی دیگر
• حلزون های خانه به دوش
• رستاخیز جان
• آغازی بر یک پایان
• فتح خون
• امام و حیات باطنی انسان
• با من سخن بگو دوکوهه
• مرکز آسمان
• نسیم حیات
• سفر به سرزمین نور
• انفطار صورت ( در باب مبانی نظری هنر)