شهید نصرت الله جورکش؛ شاگردی کوشا و فعال
در سال 1342 در خانوادهای مومن و زحمتکش از خطه اصفهان، پسری به دنیا آمد که او را نصرت الله نام نهادند. پدرش کشاورز بود و همین فرصتی شد که نصرت الله دوران کودکی خود را در زمینهای کشاورزی خمینیشهر در کنار پدر به بازی و شیطونی بگذراند. شش سال داشت که خانواده تصمیم به مهاجرت گرفتن و به تهران نقل مکان کردند و در منطقه شوش ساکن شدند.
او که از ابتدا هوش و ذکاوت خود را به اهالی خانواده نشان داده بود، توانست دوران دبستان را در همان حوالی شوش در مدرسه 17 شهریور با کسب نمرات عالی بگذراند و عکسش به عنوان شاگرد ممتاز در روزنامه به چاپ برسد. شهید نصرت الله جورکش دبیرستان را در مدرسه شناخته شدهی دارالفنون ثبتنام کرد و مشغول به تحصیل شد.
فعالیتهای شهید نصرت الله جورکش قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
پانزده سال بیشتر نداشت که اعتراضات مردم در مقابله با حکومت ظلم و جور به اوج خود رسید. نصرت الله با وجود اینکه نوجوانی بیش نبود با بچههای دبیرستان به شعارنویسی و پخش اعلامیههای امام خمینی پرداختند و در راهپیماییها شرکت مستمر و فعال داشتند.
او در راهی بیبازگشت قدم گذاشت و تمام خودش را وقف در راه تحقق آرمانها و اهداف انقلاب کرد، با وجود اینکه جزء شاگردان ممتاز محسوب میشد اما مدرسه را رها کرد و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی به کسب مهارت و رشد آگاهیهای دینی و سیاسی خود پرداخت. روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به صورت مستمر در محاصره و تصرف مراکز نظامی و غیرنظامی شرکت کرد و تا 22 بهمن 1357 لحظهای دست از تلاش برنداشت.

فعالیتهای شهید نصرت الله جورکش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب و شکلگیری بسیج، به عضویت پایگاه بسیج مالک اشتر درآمد و در زمان کوتاهی جزء نیروهای فعال به مبارزه با کارشکنیهای ضدانقلاب و فاسد مشغول گردید و بیشتر اوقات خود را در آنجا به احیای امر به معروف و نهی از منکر پرداخت. بسیار پر هیجان و تلاشگر بود و توانست دورههای عمومی 45 روزه را بگذراند.
با توجه به اینکه سنش برای حضور در جبهه کم بود، با دست بردن در شناسنامه و بزرگ کردن سنش، مجوز حضور در مناطق جنگی را دریافت کرد و با گذراندن آموزشهای نظامی به عنوان بسیجی ساده به جنوب کشور اعزام و سه ماه در آن منطق ماند.
گم شدن در مسیر عملیات
فروردین 1361 بود که عملیات فتح المبین برنامهریزی و به مرحله اجرا درآمد. شهید نصرت الله جورکش به همراه 3 تن از دوستانش در این عملیات شرکت کردند. روز دوم عملیات، از مسیری که مشخص شده بود منحرف و هنگام غروب بود که گم شدند و سر از جبهه رژیم بعثی درآوردند.

شهید نصرت الله جورکش در اینباره میگوید:
“غروب بـود کـه عراقیها ما را دیدند و ما را به اسارت درآوردند. اول یک پذیرایی حسابی ازمان کردند و تا میخوردیم زدندمان. چون شب رسیده بود، نتوانستند به عقبه منتقل کنند و انداختنمان گوشه سنگر. سر ساعت میآوردند و میزدند که اطلاعات بگیرند که نمیتوانستند و مأیوس میرفتند. نزدیکای صبح درگیری شدت گرفت. از ترس و وحشت عراقیها فهمیدیم که رزمندگان اسلام در راهند. طولی نکشید که رزمندگان مثل آوار خراب شدند روی سر عراقیها. ننه مردهها بدجوری وحشت زده بودند. وقتی رسیدند بالای سنگر، بیشتر ترس برشان داشت حالا دیگر آنها اسیر ما بودند.”
نصرت الله در عملیات فتحالمبین از ناحیه دست مجروح شد و با عملهای ممتدی که انجام دادند مجبور شد هفت ماه در بیمارستان بستری باشد، در نهایت هم دستش از کار افتاد.
عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
پس از آنکه شهید نصرت الله جورکش بهبودی نسبی به دست آورد، وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به عنوان مسئول قسمت آموزش پادگان امام حسین علیه السلام مشغول به کار شد. او همچنین مدتی در«گشت ثارالله» به عنوان عضو فعال به مقابله با عناصر گروهکهای ضد انقلاب پرداخت.
نصرت الله جوانی نبود که بتوان او را پایبند به شهر و خانه کرد، او راهی مناطق جنگی شد و در جبهه «شاخ شمیران» به مقابله با دشمن پرداخت.
شهید نصرت الله جورکش؛ فرمانده گردان محور غرب
در گردان مشغول به فعالیت و خدمت بود که با بروز استعداد و توانایی مدیریت و نظامی خود به عنوان فرمانده گردان در محور غرب انتخاب و توانست ارتفاعاتی در غرب را تصرف و موقعیت را تثبیت کند.
سخنان همرزم شهید نصرت الله جورکش در بیان نقش موثر و اساسی شهید :
«برای تصرف یک ارتفاع، بچهها را هلیبرد کردند روی ارتفاع. دشمن سخت مقاومت میکرد، بچهها به خاطر شرایط نامطلوب روحیهشان را از دست داده بودند اما وقتی جورکش خودش را رساند بالای ارتفاع با مدیریت شایسته و ایجاد نظم در گردان، روحیهای در نیروها دمید و با ابراز لیاقت توانست ارتفاع را تثبیت کند.»
شهید نصرت الله جورکش؛ جانشین فرمانده تیپ سوم کربلا
شهید نصرت الله جورکش توانست با مدیریت درست نیروها، آمیختن رفاقت و نظم، به بهترین وجه نیروها را در آمادگی بالا نگه دارد و استعداد و فرماندهی شایسته و موفق خود را در رزم به اثبات برساند. در نهایت به عنوان جانشین فرماندهی تیپ سوم کربلا منصوب شد.
عملیات والفجر 10: پس از دریافت سمت جدید، عملیات والفجر 10 انجام گرفت. نصرت الله پس از این عملیات با هدایت درست نیروها به عنوان فرمانده همین تیپ انتخاب شد. در طول دورانی که در جبهه حضور داشت، دورههای غواصی را هم گذراند و حتی در مدتی به عنوان مربی به آموزش پرداخت.

دستی به اسلحه، دستی دیگر بر قلم
درست است که او در آن شرایطی بحرانی حاکم بر کشور، تحصیلات کلاسیک را نیمه کاره رها کرد، اما او با وجود هوش و استعداد بالا، هیچگاه دست از مطالعات وسیع سیاسی برنداشت و مقالات ارزشمند و ماندگاری را در مورد مسائل جنگ نوشت و در هر دو جبهه فرهنگی و نظامی خدمات ارزندهای را به خاک سرزمینش ارائه داد.
عملیات کربلای 5: شهید نصرت الله جورکش در عملیات کربلای 5 در سمت فرمانده گردان ” قمر” سطح بالای مدیریت و فرماندهی خود را به مسئولین به اثبات رساند و با تربیت نیروهای توانمند توانست به راحتی بر مشکلات فائق آید و بعد از اتمام این عملیات در کمترین زمان نیروهای خود را به سطح قابل توجهی از آمادگی رساند. پس از عملیات کربلای 5 به عنوان تشویق، برای زیارت خانه خدا و قبور ائمه بقیع راهی عربستان شد.
پرواز در ارتفاعات شیخمحمد
عملیات بیت المقدس 6: سرانجام لحظه موعود فرارسید و شهید نصرت الله جورکش به عنوان فرمانده تیپ سوم کربلا در این عملیات حضور یافت و با نهایت درایت و آمادگی به هدایت نیروها پرداخت، در پی نبرد تن به تن با نیروهای عراقی روح بلند او در ارتفاعات شیخمحمد با اصابت تیری از جانب دشمن به پرواز درآمد.
ویژگیهای اخلاقی شهید نصت الله جورکش
- اهل تقوا بود و مستحباتش ترک نمیشد.
یکی از همرزمانش میگوید:
«او در پادگان هم که بود، نماز شبش ترک نمیشد. یک شب من را بیدار کرد و با هم از پادگان امام حسین (ع) بیرون رفتیم. حدود ۴۵ دقیقه پیاده راه رفتیم رسیدیم جایی که یک قبر کنده بود، داخل قبر رفت و به راز و نیاز پرداخت. آن شب حس کردم که به خاطر من برنامههای نماز و دعایش را مختصر کرد. در نماز شب زارزار میگریست.»
- پسری شجاع و جسور بود و هیچگاه اسراف نمیکرد.
- یکی از دوستانش نقل میکند:
«او موقع غذا خوردن، نان خردههای سفره را هم با ولع خاصی میخورد و یک ذره نان دور نمیریخت و معتقد بود اگر اسراف کنیم، خداوند روزی ما را قطع میکند.»
- با وجود مسئولیتهایی که داشت همیشه لباس بسیجی تنش میکرد.
- عاشق امام خمینی بود. به قدری به حضرت زهرا ارادت داشت که در جبهه و میان دوستانش به “فاطمی” معروف شده بود.