«استراحت تمام شد، باید به مبارزهی سختیها برویم»
درموازات همهی این فعالیتها، هشت سالِ تمام در کلاسهای درسِ تعليم و تفسير قرآن كه درمحدودهی ميدان خراسان تهران برپا بود شرکت میکرد تا با مصادیق و پندارههای كتاب توحیدی قرآن و احادیث پیامبران و امامان (ع) انس بگیرد و با سیرهی ائمهی اطهار و مسائل مذهبی روز آشنا شود.
شهيد باقر طباطبايی نژاد كه بسیاری از سالهای عمرش را صرف بنیانها و حفظ شالودههای نظام انقلاب اسلامي كرده بود، خود نیز با پيروزی از انقلابیون و پیریزی نهاد كميته انقلاب اسلامی عضوی از اين ارگان شد و به نقشآفرینی و مبارزه همه جانبه روی آورد. او که از دوران کودکی درخانوادهای اهل علم پرورش یافته بود، در كنار كارهای نظامی كلاسهای عقيدتی و تفسير قرآن نیز برگزار میكرد.
پدر شهید طباطبایی نژاد دربارهی وسعت فعالیتهای وی میگوید: « سید باقر شب 22 بهنن به منزل نیامد. خیلی نگران بودیم، صبح که بلند شدم، برای نماز، دیدم سید روی زمین خوابیده است. خواستم پتویی رویش بکشم، بیدار شد و گفت پدر از این پس راه پر فراز و نشیبی داریم، دورهی استراحت تمام شد، باید به مبارزهی سختیها برویم و از بستر گرم و نرم پرهیز کنیم.»
رفیقِ شفیقِ شهید «بروجردی»
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای خدمت بیشتر به وطن عضو سپاه شد و ماه بعد با همزمان با آغاز «غائله کردستان» به آن محدوده روانه شد و به پیکار با اشرار و آشوبگران پرداخت. با شروع جنگ ایران و عراق در مراکز و پایگاههای غرب ایران حضور پرشورداشت و در طی 8 سال مبارزه و جدال با اجنبی، ماموریتهایی مثل مسئول پرسنلی ستاد غرب، فرماندهی سپاه سقز، فرماندهی سپاه باختران، فرماندهی سپاه پاوه و در نهایت فرماندهی قرارگاه تاکتیکی نصر را به دست گرفت.
او در کنار مبارزات عملی از مبارزات عقیدتی هم غفلت نمیورزید و هر جا سخنی نامرتبط با انقلابیون گفته میشد با زکاوت و درایت تمام جوابهای منطقی و درخور به حضارِ در جمع میداد.
با شکلگیری «غائلهی کردستان» به دست گروهکهای چپ و راست برای برچیدن آنان به کردستان رهسپار شد و پابهپای شهیدان ارجمندی چون شهید «بروجردی» و سایر فرماندهان در «پاوه» و مابقی شهرهای استان کردستان به جنگاوری علیه آنان پرداخت. در عین حال که حین مبارزه روحیهای سخت داشت، اما موقع برخورد با مردم عامهی کردنشین رویی گشاده داشت و همین کافی و وافی بود تا محبوب جلوه کند، به طوری که هرگاه امام جمعهی «سنقر» نمیتوانست در نمازهای مسجد حاضر باشد، او این مسئولیت را با دل و جان میپذیرفت و مردم به امامت ایشان نمازشان را اقامه میکردند.
شعارنویسی در مکهی مکرمه
خاکساری و خشوعی که داشت مایهی مباهات خاص و عام بود و این ویژگی سید باقر را به شخصی دوستداشتنی تبدیل کرده بود. وی از غنای فکری و فرهنگی بسیار برخوردار بود و اطرافیان همیشه ایشان را با قرائت قرآن و خواندن نهجالبلاغه و فضایلی از این دست میشناختند، پدرش دربارهی روحیهی شهامتش میگفت:« در سال 1361 با سید باقر به زیارت حج مشرف شدیم. آن سال رژیم آلسعود نسبت به تظاهرات خیلی حساس بود. باقر شبها تا صبح در کف خیابانهای مکه و مدینه، به نوشتن شعار میپرداخت. یک بار سید باقر تصویر بزرگ حضرت امام خمینی (ره) را از بالای ساختمانی آویخت، شرطهها تو ساختمان ریختند که عکس امام را پایین بکشند. سید با شجاعت تمام مقابلشان ایستاد. وقتی آنان جسارت کردند و عکس امام را پاره کردند، سید باقر با چند نفر، آنان را خلع سلاح و اسیر کردند.»
حتی عراقیها از شهادتش اندوهگین شدند!
سرانجام در 5 مرداد 1367 در حالی که مشغول دفاع از خاک کشورش بود در «پنجوین» عراق به اسارت متجاوزان بیشرم و وقیح آن منطقه درآمد. او که میدانست روحیهی اسارت ندارد، آزادانه و حروار به همراه دو نفر دیگر از همرزمانش، در باغ شهادت به رویشان گشوده شد و آهنگ پرواز به منزلگاه عشق کرد.
فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طی پیامی دربارهی شهادت ایشان چنین گفتهاند:
«شهید بزرگوار سید باقر طباطبایی نژاد از خیل چهرههای جاوید است. فرماندهی فداکاری که جای جای خطهی خونین غرب کشور، شاهدی بر فداکاری و ایثار اوست. سید باقر عزیز را نه تنها بسیجیان و پاسداران و مردم سلحشور اورامانات و پاوه، بلکه مردم مسلمان و مظلوم کرد عراق به خوبی میشناختند و همواره صفا و صداقت و خلوص و تلاش خستگیناپذیر او را در راه خدا دیدند و بسیار به او علاقمند بودند.»
وصیتنامه
بخشی از وصیتنامهی شهید سید باقر طباطبایی نژاد:
لحظهای غفلت نکنید که دشمنان اسلام در کمینند. به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت فقیه باشید تا از لغزشها و ضربات و لطمات مصون بمانید.
وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم. شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان مدیون و مسئولید.
وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت جلوی رسول خدا حاضر شویم.
بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالتان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد.