در اوایل دهۀ پنجاه شمسی، شرکت نفت آن زمان، باشگاهی ورزشی را جهت رفاه کارمندان آمریکایی خود در خارج از شهر اهواز تاسیس کرد که گلف نام گرفت.
حفاظت از تاسیسات نفتی این مکان برای مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار کارمندان شرکت نفت قرار گرفت. با شروع جنگ تحمیلی و مستقر شدن سپاه در گلف، با توجه به موقعیت جغرافیایی و ناشناخته بودن منطقه، نزدیک بودن به فرودگاه و دور بودن از برد توپخانه عراق، به عنوان مرکز فرماندهی و هدایت جنگ توسط سپاه پاسداران جنوب در نظر گرفته شد و پایگاه منتظران شهادت نام گرفت.
گلف تا آخرین روزهای دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه 598 محل اصلی جلسات مهم و تصمیمگیریهای سرنوشتساز بود. این مکان پس از پایان جنگ به عنوان مرکز مهمی برای بازسازی و پاکسازی مناطق آلوده به مین و مواد منفجره و تدارکات سپاه پاسداران و بسیجیان برای امور رفاهی و فرهنگی قرار گرفت.
قبل از انقلاب
در اوایل دهه 50، کارمندان آمریکایی شرکت نفت، مکان هایی را برای اوقات فراغت خود در تاسیسات پشتیبانی شرکت نفت می ساختند. به همین منظور آنها در بلوار شهید مدرس اهواز، در منطقه ای ناشناخته با موقعیت جغرافیایی مناسب، در پناه کوه، و نزدیکی فرودگاه اهواز، که در مسیر جاده رامهرمز قرار داشت باشگاه نسبتا بزرگی به نام گلف تاسیس کردند، که به عنوان باشگاه ورزشی مورد استفاده اتباع آمریکایی قرار میگرفت.
علاوه بر ساختمان اصلی بالای تپه، به استناد نقشه های موجود9 زمین چمن گلف و فوتبال را آماده کرده بودن که عملا یکی از آنها مورد بهره برداری رسیده بود و بقیه از جمله استخر و سایر تاسیسات به علت وقوع انقلاب نیمه کار رها شده بود. تنها زمین چمن قابل بهرهبرداری و محوطه دور میدان که با خاک مخصوص پوشیده شده بود، در سمت چپ در ورودی گلف قرار داشت.
پس از انقلاب
بعد از انقلاب برای حفاظت از لوله ها و تاسیسات نفتی جنوب در برابر نیروهای ضد انقلاب برای مدت کوتاهی مورد استفاده کارمندان شرکت نفت قرار گرفت.
بعد از مدتی با توجه به مستقر شدن سپاه در گلف، و با تصمیم گیری شهید تندگویان(وزیر نفت) و فرماندهی سپاه خوزستان مقرر شد، حفاظت از این تاسیسات به سپاه واگذار شود.در نتیجه لجستیک سپاه خوزستان، آمادهسازی و تعمیرات آن را شروع کرد.
روز اول جنگ از شهید داوود کریمی خواسته میشود که در رابطه با عملیات به سمت جنوب برود. به گفته شهید داوود کریمی “در آنجا متوجه شدیم نیروهای اعزامی را در یک مدرسه جمع میکنند، جایی نبود، آنها را در مدارس پخش میکردند آن هم وسط شهر، که دائم در معرض توپ و تیررس نیروهای دشمن بود . من رفتم شهر و اطرافش را گشتم همین منطقه گلف را که پایگاه منتظران شهادت شد مناسبترین جا پیدا کردم. آنجا دست اداره نفت بود. بلافاصله آنجا را خواستم، آنها هم تخلیه کردند. آنجا یک مقدار سلاح بود که نگهشان داشتیم و بلافاصله آنجا را مرکز ستاد کردیم و مجموعه نیروها را به آنجا انتقال دادیم. با آقای شمخانی تماس گرفتم به اصطلاح ایشان فرمانده سپاه خوزستان بود من هم با شناخت قبلی و اطلاعاتی که از وضعیت خوزستان داشتم غیر از آقای شمخانی کسی را شایستهتر برای فرماندهی آن منطقه ندیدم که انتخاب کنم.آقای شمخانی تشکیلات ستادیش را معلوم کرد و به گلف یعنی همین منتظران شهادت انتقال داد. در واقع فرماندهی منطقه خوزستان با آقای شمخانی شد، بنده مسؤول عملیات شدم، آقای طاهریفر را معاون گذاشتم و آقای حجازی که الان مسؤول بسیج هستند مسؤول پرسنلی و سازماندهی نیروها شد.”
در نهایت گلف با توجه به موقعیت جغرافیایی مناسب، ناشناخته بودن و نزدیک به فرودگاه، دور بودن از برد توپخانه عراق، به عنوان مرکز فرماندهی و هدایت جنگ سپاه پاسداران جنوب در نظر گرفته شد و به نام پایگاه منتظران شهادت نام گذاری شد.
جلوی ساختمان اصلی گلف، سکو و راهرویی به طول 50 متر و عرض 2 متر به چشم میخورد. راهرو، اتاقهای اطلاعات عملیات، فرماندهی، محل استراحت مسؤولان ، اتاق بازجویی را به هم ربط میداد.
انتهای راهروی اطلاعات و فرماندهی، اتاق نسبتاً بزرگی بود که به دلیل وجود دستگاههای مخابراتی، یک دستگاه کولر گازی داشت. اتاقهای دیگر فاقد سیستمهای خنککننده بود. تمام تدابیر جبهههای جنوب، در چند اتاق ساده و یک راهرو رتقوفتق میشد.
راه اندازی مرکزی برای تصمیمگیری به نام اتاق جنگ، تحولی در فرماندهی گلف ایجاد کرد. قبل از ایجاد این مرکز، اتاق جنگ در لشکر 92 اهواز بود و مسؤولیت جنگ توسط شورای عالی دفاع بر عهده ارتش گذاشته شده بود در نتیجه سپاه گزارش های خودش را برای آنجا میفرستاد، ولی سپاه توانست با دقیقترین اطلاعاتی که با تلاش حسن باقری و نیروهایش جمعآوری میشد خودی نشان دهد.
در این زمان رسماً سپاه از نظر اطلاعات حرفی برای گفتن داشت و زمینهای فراهم شد که فرماندهان با اتکاء به این اطلاعات راهکارهایی ارائه بدهند که مورد توجه تمام صاحبنظران نظامی قرار گرفت.
اتاق جنگ و اتاق نقشه و تشریح وضعیت خطوط مقدم روی کالک ها، دید روشنی به فرماندهان در پایگاه منتظران شهادت داد. حسن باقری علاوه بر تشکیل واحد اطلاعات عملیات، نقش برجستهای در سازماندهی و تقسیم نیروها و به وجود آمدن یک تشکیلات منسجم داشت.
اتاق دیگر، اتاق بازجویی اسرا بود، حسن باقری مسؤولیت این قسمت را در اختیار موید رضوانی و علی افشاری در نقش مترجم قرار داد، تخلیه اطلاعاتی اسرا، خاصه افسران عراقی کمک بسیاری برای کسب اخبار دقیق و مفید فراهم میکرد.
اتاق چهارم سمت چپ مربوط به اعزام نیرو بود، دو اتاق تو در توی نسبتاً بزرگتر. بعد از این اتاقها تا انتهای سالن محوطه محدودی بود که ماههای ابتدایی جنگ، مسؤولین اعزام نیرو برای توجیه نیروها یا مسؤولین آنها برای ورود به آبادان از راه ماهشهر و خلیجفارس به وسیله لنج یا بعضاً هلی کوپتر از این اتاق استفاده میکردند. نقشه راه، روی تختهسیاه کوچکی ترسیم میشد.
روبهروی ساختمان اصلی که میایستادی، سمت چپ بعد از اتاق اطلاعات عملیات و فرماندهی اتاق انبار، تسلیحات، آموزش، بعد از چند متر یک راهرو مربع شکل و غذاخوری و اتاق آشپزها و تقسیم غذا بود.
بیشتر فرماندهان که به گلف میآمدند. بعد از جلسه، برای صحبتهای خصوصی و جزئیتر روی سکوی مدور و نیمه مخروبه به قطر 5 متر در سمت چپ جلوی ساختمان با چشمانداز زیبای غروب خورشید و شعله چاههای نفت مینشستند و گفتوگو میکردند، این سکو محل مناسبی برای مناجات، نوشتن وصیتنامه، خلوت کردن با خدا و تفکر و مشورت فرماندهان بود.
در محوطه پشت ساختمان اصلی گلف، ساختمانهای جدیدی از سال 61 تکمیل و ساخته شد. ساختمان سنگر مانندی معروف به «زیرزمین» گلف، در محوطه محصور شده از سه طرف توسط تپههای ماسهای، در سمت غرب گلف و سه ساختمان دو طبقه مجزا، به نیت استقرار گردانها ساخته شد. اما بنا به ضرورت، واحدهای ستادی منطقه 8 در آن مستقر شدند.
با شروع عملیات بیتالمقدس با وجود نیمه ساز بودن ساختمان، یکی از سالنهای بزرگ به اعزام نیرو اختصاص یافت. واحدهای اعزام نیروی تمام 10 منطقه کشوری سپاه، در این سالن نماینده داشتند و نیروهای خود را اداره میکردند.
از ورودی سالن، بعد از طی کردن محوطهای به مساحت 20 مترمربع به سالن اصلی میرسیم. سمت راست، اتاقهای مدیریت داخلی، بهداری، تدارکات و آموزش نظامی قرار داشت. سمت چپ اتاقهای تجهیزات و انبار فنی مخابرات و اتاقی مربوط به مدیر داخلی بود و بنا به ضرورت، مدتی در اختیار واحد اعزام نیرو قرار گرفت. در این اتاق نامههای رسیده تقسیم میشد. در میان نامههای شخصی، یک سری نامه عمومی هم بود که دانشآموزان یا دانشجویان سراسر کشور برای رزمندگان مینوشتند.
ساختمان گلف رو به شمال است، بین گلف تا سلسله تپههای پشت آن، فاصله حدود 500 متر میباشد. در دامنه تپههای پشت گلف یک روستا قرار داشت. محوطه پایین و پشت تپه هم چند کانتینر، پارکینگ، تعمیرگاه، آسایشگاه دفتر فنی عمران سابق و مهندسی رزمی جدید بود. یکی دو اتاق بزرگ با بلوکهای روی هم چیده و سرهمبندی شده، آسایشگاه ترابری سبک را تشکیل میداد که هنوز نوشته آن پایدار مانده «متوری سبک گلف».
پایین تپه هم ساختمانی باقی مانده از آمریکاییها، چند واحد مربوط به ستاد عملیات جنوب را در خود جای داده بود. ترابری سنگین با مسؤولیت زندهیاد حاج علی کردونی و رانندههای پایه یک، با ماشینهای سنگین و اتوبوسهایی که از کارخانهها و نهادهای دولتی مأمور میشدند، در این واحد مشغول بودند. از جمله فعالترین آن سازمانها، میتوان به ایران ناسیونال با اتوبوسهای بنز زردرنگ و شکرت نفت یاد کرد.
اصناف در جنگ نقش مهمی را ایفا کردند، از تمام اصناف در گلف حاضر بودند، صنف مکانیکهای کشور برای تعمیر خودروها، صنف نانوایان برای تأمین مایحتاج نیروها.
در ابتدای جنگ، نیروهای مردمی و داوطلب با ورود به اهواز در گلف و محوطههای آن تجهیز و آماده میشدند و تا چند روز در نمازخانه و حسینیه گلف میماندند تا راهی جبههها و محورهای مختلف شوند، ولی با ازدیاد نیرو و ازدحام نیروهای مردمی برای عملیاتهای مختلف سپاه و مدافعین، نیاز به اردوگاه و محلهایی برای اسکان و تجهیز این نیروها به شدت احساس میشد.
اردوگاههایی که بعد از گلف و در جبهههای جنوب برپا شدند، جزئی از گلف و از اثرات آن بودند. این اردوگاهها به لحاظ ساختمان و وسعت آمادگی پذیرایی خیل عظیمی از نیروها را داشتند. اما اگر امکانات جانبی نیاز داشت، همه دست به کار میشدند، از فرماندهی گلف تا فرماندهی منطقه 8 و بسیج، تدارکات و فرماندهان محلی حساسیت و اهمیت کار را لمس کرده بودند.
در گلف حمامی بود که نیروها قبل از اعزام در آن غسل شهادت میکردند و راهی جبهه میشدند. در واقع خود را برای جنگیدن تا مرز شهادت آماده میکردند، در واقع لحظاتی که در این قرارگاه در انتظار اعزام بودند، گویا منتظر شهادت بودند. به همین دلیل گلف به پایگاه منتظران شهادت معروف شد.
با ایجاد قرارگاه کربلا، گلف به عنوان عقبه ستادی عملیات، محل رفتوآمد فرماندهان و مسؤولان شد.
بعد از عملیات والفجر مقدماتی،گلف به منطقه 8 سپاه واگذار شد. حمید معینیان سال 62 مسؤول عملیات منطقه 8 شد. جلسات قبل و بعد عملیاتها، همیشه در این پایگاه انجام میشد. بعد از عملیات خیبر، یک ساختمان یک طبقه مستحکم بتونی بود که شد قرارگاه خاتمالانبیاء که مسؤولین مملکتی اغلب بلافاصله بعد از رسیدن به جنوب راهی گلف میشدند.
از همان روزهای نخستین، فرماندهان در گلف شروع به تشکیل قسمت های مختلف، سازماندهی و جذب و هدایت نیروها به عنوان ستاد عملیات جنوب کردند. داوود کریمی به عنوان فرمانده ستاد عملیات جنوب، طاهر طاهری فر به عنوان معاون داوود کریمی و حسن باقری به عنوان مسؤول واحد اطلاعات عملیات، در گلف مستقر شدند.
در شش ماه دوم نیز برعهده «رحیم صفوی» و از سال دوم بر عهده «غلامعلی رشید» و به جانشینی شهید «حسن باقری» بود.
کم کم ترکیب قسمتهای مختلف گلف برنامهریزی شد.
مجتبی شهبازی و حمید معینیان و مهدی زینالدین زیر نظر حسن باقری در اطلاعات و عملیات
مسؤول تدارکات: اسماعیل دقایقی
مسؤول اعزام نیرو: سید محمد حجازی به مدت خیلی کوتاه در این سمت بودند، بعد از ایشان روحالامین و بعدهم سیدمحمدعلی شیخالاسلام(در ابتدا رابط تعاون بود)
مسؤول تعاون: میرفیصل باقرزاده
رابط توپخانه: سید حسین علمالهدی
مسؤول مخابرات: سیدمصطفی قدسیمآب
مسؤول آموزش: مجید بهرامی.
مسؤول ستاد: مهندس سیدجمال موسوی
مسؤول ترابری سنگین: حاج علی کردونی
مسؤول مهندسی: علیرضا خیاطویس
فرماندهی لجستیک: مجید جعفری
جلسات هفتگی مسؤولین محورها دوشنبهها به مسؤولیت حسن باقری و با حضور مسؤولین عملیات و فرماندهان محورها، و در روزهای چهارشنبه با حضور فرماندهان عملیاتی سپاه و یا مسئولین کشوری از جمله مقام معظم رهبری، حجت السلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، شهید، چمران و شهید صیاد شیرازی به منظور قرار گرفتن در جریان آخرین اطلاعات جنگ، در گلف برگزار میشد تا در خصوص هدایت جنگ در جنوب به نقاط اشتراک و تبادل نظر بپردازند.
اولین گزارشهای اطلاعات و عملیات جنگ توسط شهید حسن باقری که مسئول اطلاعات و عملیات جنوب بود، در این پایگاه منتشرمی شد که در تغییر استراتژی و تحول جنگ تأثیر به سزایی داشت. او به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به همراه عناصر اطلاعاتی، به ترسیم نقشهها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها میپرداخت.
از همان زمان محوربندی به این صورت انجام شد:
-شمالیترین جبهه، عبدالمحمد رئوفینژاد که بعد از غلامعلی رشید معاون سپاه دزفول بود به عنوان فرمانده محور کرخه کور.
-دکتر مجید بقایی فرمانده محور شوش و جانشینش مرتضی صفاری
-جبهه سوسنگرد به فرماندهی احمد غلامپور
-محور حمیدیه به فرماندهی علی هاشمی
-جبهه فارسیات به فرماندهی جعفر اسدی و مدتی هم مرتضی صفاری
-محور دارخوین به فرماندهی احمد فروغی
-اسحاق عساکره مسؤول عملیات سپاه ماهشهر
ستاد عملیات جنوب
نیروهایی که به جنوب اعزام میشدند، به این پایگاه می آمدند و علاوه بر اسکان موقت و توجیه و تسلیح، هر یک به جبههای خاص فرستاده میشدند. از اواسط 1359 تا اواخر 1360، کلیه ی عملیات ها زیر نظر و فرماندهی ستاد عملیات جنوب، مستقر در پایگاه منتظران شهادت بود.
قرارگاه کربلا، به عنوان اولین قرارگاه عملیاتی ارشد در جنگ، به منظور هماهنگی بین یگانهای موجود در جنگ (سپاه، ارتش و حتی جهاد سازندگی) تشکیل شد.
پس از تشکیل قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) در عملیات خیبر، مسئولیت این هماهنگی به این قرارگاه واگذار شد. و پس از آن کلیه نیروهای سپاه زیر نظر قرارگاه نجف و کلیه نیروهای تاکتیکی ارتش هم تحت امر قرارگاه کربلا قرار گرفتند.
بعد از اتمام این عملیات ، این دو قرارگاه از حالت تفکیک ارتش و سپاه خارج شدند و در رده ای بالا تراز لشکر به عنوان سپاه عملیاتی، تحت امر قرارگاه خاتم الانبیا در آمدند.
در فاصله ی زمانی فروردین 1360 تا آبان 1360 که فرماندهی عملیات بر عهده رحیم صفوی قرار داشت، پایگاه منتظران شهادت با نام ستاد عملیاتی جنوب شناخته شده بود
گلف مقری شد برای حضور و تشکیل جلسات مسئولین نظام و محل توجیه فرماندهان گردانها و گرفتن تصمیمات مهم در جنگ از جمله تغییر استراتژی جنگ، فعال شدن واحد اطلاعات عملیات، اعزام کردن نیروها به مناطق و اتاق جنگ، تشکیل واحدهای جنگ، که از مشخصات اصلی پایگاه منتظران شهادت بود. این پایگاه با سیستم ارتباطی مخابراتی قدرتمندی که با تهران و کل جبههها داشت، پیام میداد و پیام میگرفت و به رزمندگان ابلاغ میشد.
گلف کانون ارتباط تمامی خطوط نبرد با مدافعان مردمی بود و سیستم دفاعی جبههها از این پایگاه فرماندهی میشد. همچنین فرهنگ نیروهای داوطلب مردمی همیشه از فرماندهان گلف تأثیر میگرفت.
پایگاه منتظران شهادت رابط محورها با دولت و مردم بود. به همین منظور خط دوم فرماندهان محور محسوب میشد. فرماندهان و نیروها ریز و درشت اتفاقات را با گلف در میان میگذاشتند و از این حیث به نظرم گلف نقش مهمی در فرهنگسازی جبهه برای روزهای آینده جنگ داشت. رفتار فرماندهان گلف روی محورها تأثیر مستقیم میگذاشت و فرهنگ حاکم بر جبهه میشد.
با ایجاد قرارگاه کربلا، گلف به عنوان عقبه ستادی عملیات، محل رفتوآمد فرماندهان و مسؤولان شد. بعد از عملیات والفجر مقدماتی،گلف به منطقه 8 سپاه واگذار شد. حمید معینیان سال 62 مسؤول عملیات منطقه 8 شد. جلسات قبل و بعد عملیاتها، همیشه در این پایگاه انجام میشد. بعد از عملیات خیبر یک ساختمان یک طبقه مستحکم بتونی بود که شد قرارگاه خاتمالانبیاء که مسؤولین مملکتی اغلب بلافاصله بعد از رسیدن به جنوب راهی گلف میشدند.
گلف تا آخرین روزهای دفاع و پذیرش قطعنامه 598 محل اصلی جلسات مهم و تصمیمگیریهای سرنوشتساز بود. سمینار فرماندهان از ابتدا تا انتهای جنگ در گلف برگزار میشد. تمام جلسات عملیاتهای خیبر، بدر، والفجر … در گلف برگزار میشد. همچنین قرارگاه خاتمالانبیاء بود و تمام جلسات در این محل تشکیل میشد.
گلف پس از پایان جنگ مرکز مهمی برای بازسازی و پاکسازی مناطق آلوده به مین و مواد منفجره و تدارکات پاسداران و بسیجیان برای امور رفاهی و فرهنگی است.
قرارگاه کربلا (باشگاه گلف اهواز) در ۳۱ شهریور سال ۱۳۹۹ در جلسه شورای ملی ثبت آثار تاریخی و فرهنگی غیرمنقول در فهرست آثار واجد شرایط تاریخی ـ فرهنگی ثبت و پنجم خرداد ۱۴۰۰ از لوح ثبتی آن رونمایی شد.
این پادگان در سال 1365 در پی شهادت نماینده حضرت امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نام شهید حجت الاسلام والمسلمین شیخ فضل الله محلاتی و به پاس خدمات ارزنده این شهید سعید نامگذاری گردید و هم اکنون به همین نام می باشد.