درسال ۱۳۷۰ که یک سال و اندی از آتش بس ایران و عراق می گذشت هنوز کمتر از نیمی از آزادگان به آغوش خانواده هایشان برنگشته بودند و صدمات و کمبودهای حاصل از هشت سال جنگ تحمیلی به ایران به شدت جلوه گر بود، فیلمی با انبوه بازیگران درجه اول و سیاه لشکری بالغ بر هزاران نفر و با استفاده از هواپیماها و بالگردها و در فضایی بیرونی در کوه و بیابان و جلگه و جنگل در صدها کیلومتر به نام “اَوینار” آن هم با تهیه کنندگی شرکتی به اسم سازمان سینمایی ٨٤ ارومیه که پیش از آن حضوری در تهیه کنندگی سینما نداشته است ساخته می شود.
با این فیلم، با برجسته کردن هدفمند جنایات صدام، حدیث مکرر نسل کشی در کردستان عراق پروژه این «گونه سینمایی» کلید خورد. موضوع این پروژه طرح یک بمباران شیمیایی یا به تصویر کشیدن ظلم و جفای یک حکومت در قبال یک قوم نیست بلکه پروژه پرونده سازی برای طلب کاری تاریخی است که در قیاس با فیلمهای صهیونیستهای هالیوود، فرانسوی، ایتالیایی، لهستانی ،آلمانی انگلیسی همانندیها آشکار میگردد. در شروع فیلم هزاران آواره زن و کودک و پیرمرد و پیرزن در ده ها کیلومتر کوهستان و دره درهم و برهم پیش میآیند که بمباران هواپیماها هر لحظه عده ای از آنان را کشتار میکند. بازمانده های بمباران تک تک به پیش می آیند. رشید، تارا و شوهرش زازا ماموستا شوان و یک گاو بازماندگان حلبچه و کاروان حرکت کرده هستند.فیلم سینمایی اَوینار فیلمی به کارگردانی شهرام اسدی و تهیه کنندگی علی اصغر احدی ساختهٔ سال ۱۳۷۰ است. از بازیگران معروف این فیلم سینمایی میتوان از مرحوم پرویز پورحسینی، مرحوم حسین پناهی،مهدی فتحی،آزیتا حاجیان، محمد رضا شریفی نیا و… نام برد.
خلاصه داستان:
تیوای بشیر، پیرمردی قاطرچی راه بلد یک زرگر میشود که به دلیل بمباران شیمیایی حلبچه بینایی اش را از دست داده است. زرگر از این اوضاع نگران است. هم به دلیل اشیاء قیممتی که همراه خود دارد و هم به این دلیل که رفتارهای پیرمرد قاطرچی مشکوک است. در ادامه افرادی نیز با او همراه می شوند که این موضوع نگرانیهای او را بیشتر کرده است …